علم

علم

علم نوری است که خداوند در دل هر کس که بخواهد قرار می دهد.

پیوندهای روزانه
پیوندها

۳۹ مطلب توسط «سیده صفیه موسوی» ثبت شده است

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ خرداد ۹۴ ، ۰۹:۱۵
سیده صفیه موسوی

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۴:۳۶
سیده صفیه موسوی

روایت هفتمین سالگرد شهدای واقعه بمب گذاری رهپویان وصال

یا هادیَ مَن اسْتَهْداه

شهادت متاعی است که جان می طلبد واحرار را از اغیار جدا می سازد.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ فروردين ۹۴ ، ۲۲:۳۲
سیده صفیه موسوی
یا لطیف
ما سینه زدیم، بی‌صدا باریدند
از هر چه که دم زدیم، آنها دیدند​
ما مدعیانِ صفِ اول بودیم
از آخر مجلس شهدا را چیدند



 
از دل برآمده های جانش، اثبات تاریخ و امضاء نمی خواهد که حسرت آه در کلامش مبین حضور است در لحظه جاماندن.
و این همان می شود که سروده شاعر انقلابی و توانمند میهن عزیزمان جناب آقای میلاد عرفان پور در وصف شهدای واقعه بمب گذاری رهپویان وصال پس از قرائت توسط ولی امر مسلمین جهان، حضرت آیت الله خامنه ای ایشان را چنان تحت تاثیر قرار می دهد که اشک در چشمان معظم له حلقه می زند و در خاطره ها ثبت می گردد...
«برگرفته از سایت رهپویان وصال»

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ فروردين ۹۴ ، ۲۲:۳۱
سیده صفیه موسوی



دیروز صبح دلمان هُرّی ریخت. پیامک مربوط به شما بود آقاجان: "رهبر انقلاب صبح امروز تحت عمل جراحی قرار گرفتند و بحمدلله عمل با موفقیت به پایان رسید."

 

نمی‌دانم. شاید حالمان شد شبیه حال باباهای‌مان موقع عمل حضرت روح‌الله. آری می‌دانم قیاس مع‌الفارق است. می‌دانم اصلاً خبری نبوده. می‌دانم که عمل تان موفقیت‌آمیز بوده. درست است که اصلاً عمل مهمی‌ نبوده و جای نگرانی نیست. درست است که الان حال‌تا‌ن هم خوب است؛ اما...

 

اما ما طاقت همین را هم نداریم‌ها...

 

ما طاقت نداریم ماسک اکسیژن روی صورت شما ببینیم...

 

ما طاقت نداریم دست تان را با چسب زخم و جای سرُم ببینیم...

 

همین چیزهای ظاهراً بی‌اهمیت هم دل ما را آشوب می‌کند‌ها...

 

اصلاً حضرت ماه!

 

ما آنقدر دل‌مان به شما خوش است که اگر در یک دیدار زلف‌هایتان نا مرتب باشد هم ما غمگین می‌شویم که نکند خدایی نکرده ناراحتید که اینطوری جلوی دوربین تشریف آورده‌اید.

 

حتی آن پیراهن کاموای بافتنی که در نماز جمعه زمستان دانشگاه تهران، دو سال پیش بر تن داشتید را کامل به یاد داریم، انقدر که حفظیم مدلش را. آری آقاجان. هرکس این‌ها را بشنود شاید بخندد به دل خوشی‌های‌مان ولی...

 

ولی راستش تنها دلخوشی این دنیاییِ ما شمایید آقاجان...

 

حالا، آخرالزمان، دنیا آنقدر بی‌معرفت شده که دلمان از تمام دنیا پر باشد. حالا "قلة عددنا" را داریم به جان می‌بینیم. حالا "غیبة امامنا" دارد جانمان را می‌گیرد، حالا با این حال و روز فقط شمایید که عطر گل نرگس دارید برای ما...

 

شما نایب امام حاضر مایید. از خدا که پنهان نیست، از شما چه پنهان برای ما که امام‌مان را ندیده‌ایم شما حکم تمام هستی‌مان را دارید. ما گل نرگس را که ندیده‌ایم، دلخوشیم به عطر گل نرگس که شما باشید...

 

شما عطر گل نرگسید برای ما. بخاطر ولایتی که بر ما دارید. بخاطر ولایتی که تفویض خود گل نرگس است بر سر ما. شما معطر به عطر علقمه‌اید. علقمه شما مسجد ابوذر بود. همین خیابان فلاح تهران. نا نجیب‌ها خواستند نیست تان کنند، خبر نداشتند که شما را علمدار علقمه نگه می‌دارد. خبر نداشتند "وان یکاد" مادر سادات پشت سرتان است...

 

شما بیت تان، بوی مسجد کوفه می‌دهد برای‌مان. نه اینکه افراط کنیم. شما خاک پای امیرالمومنینید. شما افتخارتان نوکری آستان اهل بیت است. اما برای ما عطر امیر المومنین را سوغات دارید. بیمارستان دولتی که دیروز آن جا تشریف داشتید هم نشانش.

 

دیروز که بیمارستان محل مداوای تان را دیدم دوست داشتم تف بیاندازم تو صورت آن نمک نشناس‌هایی که می‌گفتند شما بیمارستان خصوصیِ در اختیار دارید. همان‌هایی احمق‌هایی که می‌گفتند شما در بیت برای خودتان برو و بیای سلطنتی دارید. همان‌هایی که شما را پادشاه و سلطان فرض می‌کردند. این مزخرفات چه صیغه‌ای‌ست؟ شما امام مائید...

 

دکتر مرندی می‌گفت: خودتان اصرار کرده‌اید اول صبح عمل شوید که مردم یک وقت اذیت نشوند. معلوم بود اصلاً. گواهش هم آن دو خانم که ته راهرو ایسستاده بودند و موقع مصاحبه رئیس جمهور، زل زده بودند به دوربین! آن‌ها معلوم بود رئیس جمهور را هم ندیده بودند چه برسد به شما...

 

شما بوی امیر المومنین می‌دهید برای ما. اگر اینطوری نبود که آن پتوی نارنجی طرح ببری را رویتان نمی‌انداختید. از همان پتوهایی که ما در خوابگاهمان داشتیم. به همان سادگی. همان قدر بی ریا...

 

شما ساده اید. شما اصلاً تمام دار و ندار مایید. تنها دلخوشی ما. دلخوشی که فقط قبل از شما، باباهایمان داشتند به حضرت روح الله. شما بوی خمینی می‌دهید برای حتی من که خمینی را ندیده ام....

 

خدا را شکر چنان با صلابتید که لبخندتان دلمان را قرص می‌کند. الحمدلله چنان عزیزید که کلامتان آتش جان همه ما را خاموش می‌کند. الحمدلله شما چنان بزرگید که تمام دنیا نگاه به کلام شما دارند. حالا چون خودتان فرمودید نگران نباشید، خیالمان راحت شد. نگرانی‌مان خاموش شد. حالا ـ مثل همیشه ـ دلمان قرص است به حضورتان. شما هستید تا یک تنه جلوی طاغوت جهانی بایستید. شما هستید تا شیطان استکبار از حضورتان عصبانی باشد. شما هستید تا چون شیر، جلوی روبه صفتان این دنیایی سرافراز قد علم کنید و پوزه شان را خاکمال کنید. شما هستید تا دل ما به حضورتان گرم باشد. تا زیر بیرق تان ندای آزادگی سر دهیم. تا چشم همه شیطان صفت‌ها را در آوریم.

 

آری آقا جان! "زاهد ظاهر پرست از حال ما آگاه نیست" اما من مطمئنم آن روز را به چشم خودم می‌بینم که شما پرچم علی ولی الله را به دست سید و مولای‌مان می‌دهید. می‌دانم که سایه عزت شما تا آن روز و بعد از آن بر سر ما مستدام است. می‌دانم بالاخره نماز جمعه مسجد الاقصی را با اذن حضرت حجت اقامه خواهید کرد. می‌دانم روزی می‌آید که در صحن جامع حسنی، در حرم با صفای ائمه بقیع، شما روضه مادرتان را بخوانید و ما گریه کنیم. من مطئنم، چشمان پر گناهم، آخر یک روز شما و امام زمان را در کنار هم خواهد دید انشالله...

برگرفته از سایت:snn.ir

 

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۸ شهریور ۹۳ ، ۱۶:۵۶
سیده صفیه موسوی


               http://s4.picofile.com/file/7759661391/%D8%AC%D9%85%D9%84%D8%A7%D8%AA_%D8%B2%DB%8C%D8%A8%D8%A7_%D8%AF%D8%B1%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D9%87_%D8%AE%D8%AF%D8%A7.jpg  


نماز در روز یکشنبه این ماه:

براى نماز در روز یکشنبه این ماه روایتى از رسول خدا(صلى الله علیه وآله) نقل شده است. در فضیلت این نماز، آمده است که هر کس آن را بجا آورد توبه اش پذیرفته مى شود و گناهانش آمرزیده مى گردد و سبب برکت براى نمازگزار و خانواده اش خواهد بود، و در روز قیامت کسانى که از او طلبى و یا حقّى دارند، از وى راضى گردند و با ایمان از دنیا مى رود و قبرش براى او وسیع و نورانى گردد و پدر و مادرش از او راضى شوند، و آنها نیز مورد مغفرت خداوند قرار گیرند، ذریّه او نیز بخشیده شوند و روزى او وسیع گردد. فرشته مرگ به هنگام مردن، با او مدارا کند و به آسانى جانش را بگیرد.                                                                                   
رسول خدا(صلى الله علیه وآله) کیفیّت نماز را این گونه بیان فرمود که:
در روز یکشنبه غسل کند و وضو بگیرد و چهار رکعت نماز بخواند (هر دو رکعت به یک سلام) در هر رکعت، سوره «حمد» یک مرتبه، سوره «قل هو الله» سه مرتبه و سوره هاى «فلق» و «ناس» را یک مرتبه بخواند; و بعد از نماز هفتاد مرتبه استغفار کند، سپس بگوید:

لا حَوْلَ وَلا قُوَّةَ اِلاَّ بِاللهِ الْعَلىِّ الْعَظیمِ

جنبش و نیرویى نیست جز به خداى والاى بزرگ

آنگاه بگوید:

یا عَزیزُ یا غَفّارُ، اِغْفِرْ لى ذُ نُوبى، وَذُ نُوبَ جَمیـعِ الْمُؤْمِنینَ وَالْمُؤْمِناتِ، فَاِنَّهُ لا یَغْفِرُ

اى نیرومند اى بسیار آمرزنده بیامرز گناهانم را و گناهان همه مردان مؤمن و زنان با ایمان را که نیامرزد کسى

الذُّنُوبَ اِلاَّ اَنْتَ.

گناهان را جز تو.

از ذیل این روایت استفاده مى شود که این اعمال را در غیر این ماه نیز، مى توان انجام داد.

سه روز روزه در این ماه:

از رسول خدا(صلى الله علیه وآله) روایت شده است، هر کس روزهاى پنج شنبه، جمعه و شنبه از ماههاى حرام را روزه بگیرد، عبادت یک سال براى او نوشته شود.

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۶ شهریور ۹۳ ، ۱۵:۴۲
سیده صفیه موسوی

                      

                             

                       روزى از امام جعفر صادق علیه السلام  سؤال کردند: روزگار خود را چگونه سپرى مى فرمائى ؟

               حضرت در جواب فرمود: عمر خویش را بر چهار پایه و رکن اساسى سپرى مى نمایم :
           • مى دانم آنچه که روزى براى من مقدّر شده است ، به من خواهد رسید و نصیب دیگرى نمى گردد.
          • مى دانم داراى وظائف و مسئولیّت هائى هستم ، که غیر از خودم کسى توان انجام آن ها را ندارد.
          • مى دانم مرا مرگ در مى یابد و ناگهان بدون خبر قبلى مرا مى رباید؛ پس باید هر لحظه آماده مرگ باشم .
         • مى دانم خداى متعال بر تمام امور و حالات من آگاه و شاهد است و باید مواظب اعمال و حرکات خود باشم.             

               از وصایای امام جعفر صادق (ع) برای شیعیان:

               بدان که عمل و عبادت اندک ولى دائم و پیوسته که بر مبناى یقین باشد نزد خداوند با ارزشتر

               ازعمل و عبادت زیاداست که براساس یقین نباشد. و بدان که هیچ ورع و تقوائى، برتر از اجتناب

              از حرامهاى الهى وخوددارى از آزارمؤمنان و غیبت ایشان نیست.   

۶ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۳۱ مرداد ۹۳ ، ۱۷:۱۳
سیده صفیه موسوی

                                                   

                                                 عاشقی دردسری بود نمیدانستیم

   حاصلش خون جگری بود نمیدانستیم    

  پرگرفتیم ولی باز به دام افتادیم   

 شرط ، بی بال و پری بود نمیدانستیم 

 آسمان از تو خبر داشت ولی ما از تو

سهممان بی خبری بود نمیدانستیم

 آب و جاروی در خانه ما شاهد بود

از تو بر ما گذری بود نمیدانستیم

 اینهمه چشم به راهی نگرانم کرده

عاشقی دردسری بود نمیدانستیم

تا ظهورت چقدر فاصله داریم آقا؟

آه از جمعه ی بی تو گله داریم آقا

رفته بودی که بیایی چقدر طول کشید؟

عرض کردیم نبودی و سحر طول کشید

ما برای خودمان اینهمه گفتیم بیا؟

نذر کردیم به پای تو بیفتیم بیا

تو طبیب دل غمدیده ی مایی آقا

ما که مردیم بیا پس تو کجایی آقا

مگر اینکه تو بیایی و حیاتم بدهی

مگر اینکه تو از این وضع نجاتم بدهی

از به خود آمدن این قافله را گم کردیم

وای بر ما پسر فاطمه را گم کردیم

دست برداری از این غیبت طولانی اگر

من به پای تو بریزم طلبی جامی دگر

از تو دنبال تو بودن نکند سهم من است؟

فقط از هجر سرودن نکند سهم من است؟

من شب جمعه قرار تو دلم میخواهد

صبح فرداش کنار تو دلم میخواهد

بخدا منتظر آمدنت میمانیم

پای این عشق اویس قرنت میمانیم

تو دلت بیشتر از ما تب هجران دارد

سحر وصل همیشه شب هجران دارد

تا به اندازه ی شمعی که ز سر میسوزد

پر پروانه به امید سحر میسوزد

خیر از جمعه ندیدیم به ولعصر قسم

بی تو ما طعنه شنیدیم به ولعصر قسم

شاعر:صابر خراسانی


۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳۱ مرداد ۹۳ ، ۱۴:۲۴
سیده صفیه موسوی

به کندن و کاویدن خود رجعت می گویند...


                                                                                                                         


۴ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۴ مرداد ۹۳ ، ۲۲:۴۹
سیده صفیه موسوی

 

خوابیدی بدون لالایی و قصه 

بگیر آسوده بخواب بی درد و غصه 

دیگه کابوس زمستون نمی بینی 

توی خواب گلای حسرت نمی چینی 

دیگه خورشید چهرتو نمی سوزونه 

جای سیلییای باد روش نمی مونه 

دیگه بیدار نمی شی با نگرونی 

یا با تردید که بری یا که بمونی 

رفتی و آدمکا رو جا گذاشتی 

قانون جنگلو زیر پا گذاشتی 

اینجا قهرن سینه ها با مهربونی 

تو تو جنگل نمی تونستی بمونی 

دلتو بردی با خود به جایی دیگه 

اونجا که خدا برات لالایی میگه 

میدونم می بینمت یه روز دوباره 

توی دنیایی که آدمک نداره

                                 




            روز جهانی قدس در دفاع از مظلوم همه می آیند... 



متن برگرفته از وبلاگ: baranedeltangiyeman.blogfa.com

دلنوشته بر گرفته از 


۹ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۲ مرداد ۹۳ ، ۱۸:۵۵
سیده صفیه موسوی