علم

علم

علم نوری است که خداوند در دل هر کس که بخواهد قرار می دهد.

پیوندهای روزانه
پیوندها

۱۲ مطلب با موضوع «علم و تمدن اسلامی» ثبت شده است

نگاهی به مبنای فکری و فلسفی اسلام و غرب نسبت به طبیعت 

اسلام تاکید زیادی بر حفظ محیط زیست و تعامل با طبیعت دارد. مدرنیته نیز هر چند مدعی حفظ محیط زیست است ولی خاستگاه فکری و فلسفی آن در برابر طبیعت قرار دارد و دستاوردهای آن نیز به تخریب طبیعت منجر شده است.


دین اسلام تاکیدی زیادی بر درختکاری، آباد کردن اراضی و تعامل با طبیعت به عنوان موجودی زنده و دارای حق حیات دارد. معصومین (علیهم السلام) نیز همواره مسلمانان را به بازپروری و احیاء طبیعت، از جمله اراضی و جنگل ها، تشویق و ترغیب می کردند؛ چنان که رسول اکرم(صلی الله علیه وآله) می فرمود: « زمین مرده و بایر شهر خود را آباد کن». یا امام صادق (علیه السلام) در پاسخ به پرسش مکروه بودن کشاورزی می فرمایند: «درخت بکارید و کشاورزی کنید، که هیچ عملی از آن حلال تر و پاکیزه تر نیست. سوگند به خدا که هنگام ظهور حضرت ولی عصر (عج)، درختکاری و کشاورزی بسیار گسترده می شود.» در روایت دیگری آمده است: «کسی که درختی بکارد، تا زمانی که یکی از مخلوقات خدا از آن بهره می برد، خداوند به او پاداش می دهد.» این بهره می تواند از میوه، سایه، منظره چشم نواز و یا از هوای لطیف و فرح بخشی که از آن به طبیعت ارزانی می شود و یا از شاخ و برگ و چوب آن باشد. اهمیت این امر تا آنجاست که در روایات سفارش شده است «اگر عمر جهان پایان یابد و قیامت فرا رسد و یکی از شما نهالی در دست داشته باشد، چنانچه به قدر کاشتن آن فرصت باشد، باید فرصت را از دست ندهد و آن را بکارد.»

حکما و فلاسفه اسلامی نیز عالم طبیعت را به عنوان کتابی سرشار از رموز و اسرار الهی مورد نظر قرار می داند و آن را مرتبه ای از سلسله مراتب کلی وجود می دانستند. با این نگاه سراسر عالم ساخته صانعِ حکیم است. طبیعت موجودی زنده است که می‌توان در تعامل با آن و در تعامل با هر شئ حقیقی، با باطن آن ارتباط برقرار کرد و به جای در حجاب ‌بردن طبیعت آن را به انکشاف درآورد تا طبیعت خود رازهای خود را ظاهر سازد ولی با نگاه انسان محور و به عبارت بهتر سوبژکتیو به عالم، طبیعت موجودی مرده و بی‌جان است که هرگونه دخل و تصرف در آن آزاد است.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ اسفند ۹۴ ، ۱۲:۵۴
هادی رزمجوئی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ دی ۹۴ ، ۲۲:۲۶
هادی رزمجوئی

تحول در علوم انسانی از پیش از انقلاب با رویکرد جدایی و سپس علمی کردن دین به منظور حفظ دین آغاز می شود ولی پس از انقلاب این تحول با رویکرد دینی کردن علم ادامه یافت.



طرح مسئله علم دینی به طور کلی و علوم انسانی اسلامی به طور خاص در ایران قبل از انقلاب در میان برخی نخبگان فکری جامعه ایجاد شد. وقوع انقلاب اسلامی در ایران و ظهور یک نظام سیاسی مبتنی بر اسلام را باید نقطه‌ی عطفی در این حوزه و اولین موج تحول در علوم انسانی محسوب کرد. مطالبه مقام معظم رهبری در سال 79 را نیز می توان دومین موج این تحول دانست. دیدگاه ها نسبت به تحول در علوم انسانی از قبل از انقلاب تاکنون دستخوش تحولاتی شده است که در گزارش زیر علاوه بر بررسی سیر تطور این نگرش ها، مروری خواهیم داشت بر مهم ترین جریان های مؤثر در آن.

لینک در خبرگزاری مهر

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ مهر ۹۴ ، ۱۹:۱۴
هادی رزمجوئی

امام خامنه ای در دیدار با شورایعالی انقلاب فرهنگی:

برای فعالیتهای فرهنگی، برنامه ریزی ضروری است و نمیتوان انتظار داشت که فرهنگ کشور اعم از فرهنگ عمومی، فرهنگ نخبگان و فرهنگ دانشگاهی، به خودی خود پیش برود. سپردن مسائل فرهنگی به مردم نافی وظیفه نظارتی و هدایتی دولت نیست و حضور حکومت و دولت در عرصه فرهنگ نیز به معنای سلب حضور مردم نمی باشد. شورای عالی انقلاب فرهنگی یکی از ابتکارات با برکت امام خمینی (ره) بود که عالی ترین و بهترین مرکز فرهنگی کشور است.
ایشان برخی بازی های رایانه ای و اسباب بازیهای وارداتی را از جمله مصداق هایی خواندند که در ترویج رفتار و سبک زندگی غربی در ذهن کودکان، نوجوانان و جوانان ایرانی تأثیرگذاری میکند. تولید کتاب، ترجمه کتاب های مفید، تولید فیلم های سینمایی جذاب با تکیه بر ظرفیت های بالای ساخت فیلم، تولید بازی های رایانه ای مفید، ترویج بازی های پر تحرک و تولید اسباب بازی های معنا دار و جذاب را در دستور کار قرار دهد.ایشان انفعال و موضع دفاعیِ صرف در مقابل فرهنگ مهاجم را، بدترین و خسارت بار ترین نوع برخورد خواندند و خاطر نشان کردند: مواضع تهاجمی نیز در برخی موارد لازم است اما به هر حال در هر شرایط باید حکیمانه و با فکر عمل کرد.
واقعیتی به نام «ما می توانیم» در روح جوانان کشور موج می زند، این امواج نشاط آفرین را تقویت کنید تا به یاری پروردگار رسیدن کشور به قله های علمی و مرجع شدن علمی ایران و برپایی تمدن نوین اسلامی، تحقق یابد.دانشگاهها به هیچ دلیلی جولانگاه جریانهای سیاسی نشود چرا که اینکار جلوی رشد و شتاب علمی را می گیرد.
شورایعالی انقلاب فرهنگی ضمن مقابله حکیمانه با هرگونه تضعیف و معارضه با زبان عمیق و زیبای فارسی، برای تقویت، گسترش و تحکیم زبان فارسی در همه زمینه ها، تلاش ملموس و مجدانه ای انجام دهد.
شورا، به عنوان اساسی ترین کار، به تدوین مبانی علمی و فلسفی تحول علوم انسانی اقدام کند.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ آذر ۹۲ ، ۱۱:۴۶
سیده صفیه موسوی

استاد بزرگ اخلاق آقای میرزا اسماعیل دولابی پیش از وفات برای زندگی مومنانه 15 دستورالعمل را ذکر می‌کند که به ترتیب در ذیل آورده شده است:

 

1.       هر وقت در زندگی‌ات گیری پیش آمد و راه بندان شد، بدان خدا کرده است؛ زود برو با او خلوت کن و بگو با من چه کار داشتی که راهم را بستی؟ هر کس گرفتار است، در واقع گرفته ی یار است.

 

2.       زیارتت، نمازت، ذکرت و عبادتت را تا زیارت بعد، نماز بعد، ذکر بعد و عبادت بعد حفظ کن؛ کار بد، حرف بد، دعوا و جدال و نکن و آن را سالم به بعدی برسان. اگر این کار را بکنی، دائمی می شود؛ دائم در زیارت و نماز و ذکر و عبادت خواهی بود.

 

3.       اگر غلام خانه‌زادی پس از سال ها بر سر سفره صاحب خود نشستن و خوردن، روزی غصه دار شود و بگوید فردا من چه بخورم؟ این توهین به صاحبش است و با این غصه خوردن صاحبش را اذیت می کند. بعد از عمری روزی خدا را خوردن، جا ندارد برای روزی فردایمان غصه دار و نگران باشیم.

 

4.       گذشته که گذشت و نیست، آینده هم که نیامده و نیست. غصه ها مال گذشته و آینده است. حالا که گذشته و آینده نیست، پس چه غصه ای؟ تنها حال موجود است که آن هم نه غصه دارد و نه قصه.

 

5.       موت را که بپذیری، همه ی غم و غصه ها می رود و بی اثر می شود. وقتی با حضرت عزرائیل رفیق شوی، غصه هایت کم می شود. آمادگی موت خوب است، نه زود مردن. بعد از این آمادگی، عمر دنیا بسیار پرارزش خواهد بود. ذکر موت، دنیا را در نظر کوچک می کند و آخرت را بزرگ. حضرت امیر علیه السلام فرمود:یک ساعت دنیا را به همه ی آخرت نمی دهم. آمادگی باید داشت، نه عجله برای مردن.

 

6.       اگر دقّت کنید، فشار قبر و امثال آن در همین دنیاقابل مشاهده است؛ مثل بداخلاق که خود و دیگران را در فشار می گذارد.

 

7.       تربت، دفع بلا می‌کند و همه ی تب ها و طوفان ها و زلزله ها با یک سر سوزن از آن آرام می شود. مؤمن سرانجام تربت می‌شود. اگر یک مؤمن در شهری بخوابد، خداوند بلا را از آن شهر دور می‌کند.

 

8.       هر وقت غصه دار شدید، برای خودتان و برای همه مؤمنین و مؤمنات از زنده ها و مرده ها و آنهایی که بعدا خواهند آمد، استغفار کنید. غصه‌دار که می‌شوید، گویا بدنتان چین می‌خورد و استغفار که می‌کنید، این چین ها باز می شود.

 

9.       تا می گویم شما آدم خوبی هستید، شما می گویید خوبی از خودتان است و خودتان خوبید. خدا هم همین طور است. تا به خدا می گویید خدایا تو غفّاری، تو ستّاری، تو رحمانی وخدا می فرماید خودت غفّاری، خودت ستّاری، خودت رحمانی و . کار محبت همین است.

 

10.   با تکرار کردن کارهای خوب، عادت حاصل می شود. بعد عادت به عبادت منجر می شود. عبادت هم معرفت ایجاد می کند. بعد ملکات فاضله در فرد به وجود می آید و نهایتا به ولایت منجر می شود.

 

11.   خدا عبادت وعده ی بعد را نخواسته است؛ ولی ما روزی سال های بعد را هم می خواهیم، در حالی که معلوم نیست تا یک وعده ی بعد زنده باشیم.

 

12.   لبت را کنترل کن. ولو به تو سخت می گذرد، گله و شکوه نکن و از خدا خوبی بگو. حتّی به دروغ از خدا تعریف کن و این کار را ادامه بده تا کم کم بر تو معلوم شود که به راست ی خدا خوب خدایی است و آن وقت هم که به خیال خودت به دروغ از خدا تعریف می کردی، فی الواقع راست می گفتی و خدا خوب خدایی بود.

 

 

13.   ازهر چیز تعریف کردند، بگو مال خداست و کار خداست. نکند خدا را بپوشانی و آنرا به خودت یا به دیگران نسبت بدهی که ظلمی بزرگ تر از این نیست. اگر این نکته را رعایت کنی، از وادی امن سر در می آوری. هر وقت خواستی از کسی یا چیزی تعریف کنی، از ربت تعریف کن. بیا و از این تاریخ تصمیم بگیر حرفی نزنی مگر از او. هر زیبایی و خوبی که دیدی رب و پروردگارت را یاد کن، همانطور که امیرالمؤمنین علیه السلام در دعای دهه‌ی اول ذیحجه می فرماید: به عدد همه چیزهای عالم لا اله الا الله

 

14.   دل های مؤمنین که به هم وصل می‌شود، آب کُر است. وقتی به علــی علیه السّلام متّصل شد، به دریا وصل شده است...شخصِ تنها ، آب قلیل است و در تماس با نجاست نجس می شود ، ولی آب کُر نه تنها نجس نمی شود ، بلکه متنجس را هم پاک می کند."

 

15.   هر چه غیر خداست را از دل بیرون کن. در "الا"، تشدید را محکم ادا کن، تا اگر چیزی باقی مانده، از ریشه کنده شود و وجودت پاک شود. آن گاه "الله"را بگو همه ی دلت را تصرف کند.

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۱ مرداد ۹۲ ، ۱۷:۳۱
هادی رزمجوئی

«یا نُورَ النُّورِ یا مُنَوِّرَ النُّورِ یا خالِقَ النُّورِ یا مُدَبِّرَ النُّورِ یا مُقَدِّرَ النُّورِ

یا نُورَ کُلِّ نُورٍ یا نُورا قَبْلَ کُلِّ نُورٍ یا نُورا بَعْدَ کُلِّ نُورٍ یا نُوراً

فَوْقَ کُلِّ نُورٍ یا نُوراً لَیْسَ کَمِثْلِهِ نُورٌ »

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۱ مرداد ۹۲ ، ۱۷:۵۲
هادی رزمجوئی

1. انتخابات ریاست جمهوری 92 گرچه با شکست اصولگرایان همراه بود ولی پیروزی از آن مردمی بود که با شرکت 72 درصدی حماسه ای دیگر آفریدن. این بار نیز رهبری عزیز همچون 76، 84 و 88  از رای مردم و جمهوریت نظام دفاع کرد.

ام2. 2. اما ما برخلاف مدعیان دموکراسی نه تنها ادعای تقلب نکرده و سطلی را آتش نزدیم بلکه به رقبا و حامیانشان تبریک گفته و دست همکاری داده برخلاف آنان که با درگیری و اغتشاش و سطل های زباله به استقبال احمدی نژاد رفتند ما با جشن و پایکوبی به استقبال روحانی رفتیم. ما اکنون دکتر روحانی را رئیس جمهور همه می دانیم و امیدواریم دولت ایشان به جای پر کردن بیشتر جیب های قدرت و ثروت، جیب مردم را پر کند و در کنار رفع مشکلات اقتصادی و نیز رشد علمی و پویایی و نشاط، مایه امید مستضعفان جهان باشد.

3.      اما دلایل پیروزی روحانی:

  • دوستان ولایت مدار با پیروزی احمدی نژاد در سال 84 کار را تمام شده دانسته و به نوعی آن را به دولت سپرده و به جای کار و همت مضاعف، آسوده خیال و منفعل شدند. حتی در دانشگاهها هم از دوستان بخاری بلند نمی شد. ما در شرایط سخت احساس مسئولیت بیشتری کرده و به خود می آییم غافل از این که نبرد آغاز شده و آقا خیلی وقت است که آماده باش داده اند.

  • و اما محمود! محمود علی رغم کارهای و توفیقات بسیار و بازگرداندن قطار انقلاب به ریل اصلی خود، در دولت دهم از اصول و اخلاق فاصله گرفته و وارد حاشیه شد و لجوجانه تشخیص خود را بالاتر از قانون دانست و عملاً در دو سال اخیر کشور را در گرانی و بیکاری رها کرد که شاید همه ی این نتیجه ارادت به انسانی از نظر او در حکم انسان کامل در برابر رهبری بود به علاوه غرور! از طرف دیگر سایر اصولگرایان در مجلس تعامل لازم با دولت را نداشته و بعضاً چوب لای چرخ دولت گذاشتد و همچنین بعضی از دوستداران نظام و یاران نخستین وی در اثر بی مهری محمود، به کلی او را در میان هجمه روزانه باند های ثروت و قدرت و نیز نزدیکان ناموجه تنها گذاشتند و شد آنچه نباید می شد.  

  • بعضی از دوستان معتقدند که هر چند جمع آرای اصولگرایان کمتر از روحانی است ولی با این فرض که 30 درصد آرا مردم در روز آخر مشخص می شود و نصیب کاندیدایی خواهد شد که جو عمومی کشور به آن سمت است، در صورت ائتلاف پیروز می شدیم و ... غافل از اینکه چنین فرضی صحیح نیست و همان مردمی که کاری به اصولگرا و اصلاح طلب ندارند سال 84 از سیاسی کاری و بی عدالتی خاتمی به تنگ امده و به امید تغییر به احمدی نژاد رای دادن، همان مردم سال 92 خسته از تورم و گرانی به روحانی رای دادن.

4.      3. در کنار عوامل بالا شاید مهم ترین ضعف گفتمان انقلاب اسلامی نکته ای بود که دکتر جلیلی چند روز پیش در جشن حافظان جمهوری دینی گفتند: «اگر بخواهم آسیب شناسی از انتخابات داشته باشم، شاید یک ضعف ما این بود که نتوانستیم این اقناع را ایجاد کنیم که گفتمان ‏اسلام، انقلاب و مقاومت می تواند موجب پیشرفت شود، نتوانستیم این را به صورت اقناعی و اثباتی بیان کنیم. این ضعف را ‏باید در مسیر حرکتمان برطرف کنیم.‏»

5.      4.به گمان من دلیل اصلی ناکامی بالا، عدم تولید علم و الگوی مناسب  اسلامی-ایرانی پیشرفت در زمینه های مختلف علوم انسانی و طبیعی برای مراحل اولیه است. در هر حال ما هنوز در شرایط بدر و خیبریم، امیدوارم به مالک نگویند برگردد...

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۹ خرداد ۹۲ ، ۱۰:۰۲
هادی رزمجوئی

امام خامنه ای: بیداری اسلامی پدیده شگرفی است که اگر به اذن‌الله، سالم بماند و ادامه یابد، قادر خواهد بود سر برآوردنِ تمدن ‌اسلامی را در چشم‌‌اندازی نه چندان دوردست، برای امت اسلامی و آنگاه برای جهان بشریت رقم زند.


امروز در دوران حرکتهاى امیدبخش بیدارى اسلامى، گاه صحنه‌‌هائى دیده میشود که نمایشگر تلاش عمله‌‌ى آمریکا و صهیونیسم براى تراشیدن مرجعیتهاى فکرىِ نامطمئن از یک سو، و تلاش قارونهاى شهوتران براى کشاندن اهل دین و تقوا بر سر بساط مسموم و آلوده‌‌ى خود، از سوى دیگر است. علماى دین و رجال دیندار و دین‌‌مدار، باید بشدت مراقب و دقیق باشند.


  دومین نکته، لزوم ترسیم هدف بلندمدت براى بیدارى اسلامى در کشورهاى مسلمان است؛ نقطه‌‌ى متعالى و والائى که بیدارى ملتها را باید سمت و سو دهد و آنان را به آن نقطه برساند. با شناسائى این نقطه است که میتوان نقشه‌‌ى راه را ترسیم کرد و هدفهاى میانى و نزدیک را در آن مشخص نمود.
 
این هدف نهائى نمیتواند چیزى کمتر از «ایجاد تمدن درخشان اسلامى» باشد. امت اسلامى با همه‌‌ى ابعاض خود در قالب ملتها و کشورها، باید به جایگاه تمدّنىِ مطلوب قرآن دست یابد. شاخصه‌‌ى اصلى و عمومى این تمدن، بهره‌‌مندى انسانها از همه‌‌ى ظرفیتهاى مادى و معنوى‌‌اى است که خداوند براى تأمین سعادت و تعالى آنان، در عالم طبیعت و در وجود خود آنان تعبیه کرده است. آرایش ظاهرى این تمدن را در حکومت مردمى، در قوانین برگرفته از قرآن، در اجتهاد و پاسخگوئى به نیازهاى نوبه‌‌نوى بشر، در پرهیز از تحجر و ارتجاع و نیز بدعت و التقاط، در ایجاد رفاه و ثروت عمومى، در استقرار عدالت، در خلاص شدن از اقتصاد مبتنى بر ویژه‌‌خوارى و ربا و تکاثر، در گسترش اخلاق انسانى، در دفاع از مظلومان عالم، و در تلاش و کار و ابتکار، میتوان و باید مشاهده کرد. نگاه اجتهادى و عالمانه به عرصه‌‌هاى گوناگون، از علوم انسانى تا نظام تعلیم و تربیت رسمى، و از اقتصاد و بانکدارى تا تولید فنى و فناورى، و از رسانه‌‌هاى مدرن تا هنر و سینما، و تا روابط بین‌‌الملل و غیره و غیره، همه از لوازم این تمدن‌‌سازى است.


تجربه نشان داده است که اینها همه، کارهاى ممکن و در دسترس توانائیهاى جوامع ما است. نباید با نگاه شتابزده یا بدبینانه به این چشم‌‌انداز نگریست. بدبینى به توانائیهاى‌‌خود، کفران نعمت الهى است؛ و غفلت از امداد الهى و کمک سنتهاى آفرینش، فرو لغزیدن به ورطه‌‌ى«الظّانّین بالله ظنّ السّوء» است. ما میتوانیم حلقه‌‌ى انحصارات علمى و اقتصادى و سیاسىِ قدرتهاى سلطه‌‌گر را بشکنیم و امت اسلامى را پیشروِ احقاق حق اکثریت ملتهاى جهان که اینک مقهور اقلیت مستکبرند، باشیم.


تمدن اسلامى میتواند با شاخصه‌‌هاى ایمان و علم و اخلاق و مجاهدت مداوم، اندیشه‌‌ى پیشرفته و اخلاق والا را به امت اسلامى و به همه‌‌ى بشریت هدیه دهد و نقطه‌‌ى رهائى از جهان‌‌بینى مادى و ظالمانه و اخلاقِ به لجن کشیده‌‌اى که ارکان تمدن امروزىِ غربند، باشد.


مطلب سوم آن است که در نهضتهاى بیدارى اسلامى باید تجربه‌‌ى تلخ و دهشتناک تبعیت از غرب در سیاست و اخلاق و رفتار و سبک زندگى، مورد توجه دائم باشد. کشورهاى مسلمان در بیش از یک قرن تبعیت از فرهنگ و سیاست دولتهاى مستکبر، به آفات مهلکى همچون وابستگى و ذلت سیاسى، فلاکت و فقر اقتصادى، سقوط فضیلت و اخلاق، عقب‌‌ماندگى خجلت‌‌آور علمى، دچار شدند؛ و این در حالى بود که امت اسلامى از سابقه‌‌اى افتخارانگیز در همه‌‌ى این عرصه‌‌ها برخوردار بود.


این سخن را نباید به معنى دشمنى با غرب دانست. ما با هیچ گروهى از انسانها به خاطر تمایز جغرافیائى، دشمنى نداریم. ما از على (علیه‌‌السّلام(  آموخته‌‌ایم که در باره‌‌ى انسانها فرمود « امّا اخ لک فى الدّین او نظیر لک فى الخلق » ادعانامه‌‌ى ما، علیه ظلم و استکبار، و تحکّم و تجاوز، و فساد و انحطاط اخلاقى و عملى است که از سوى قدرتهاى‌‌استعمارى  و استکبارى بر ملتهاى ما وارد شده است. هم‌‌اکنون نیز تحکّمها و دخالتها و زورگوئیهاى آمریکا و برخى دنباله‌‌روانش در منطقه را در کشورهائى که نسیم بیدارى در آنها به طوفان قیام و انقلاب بدل شده است، مشاهده میکنیم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ ارديبهشت ۹۲ ، ۱۳:۱۷
هادی رزمجوئی

20 فروردین؛ پرواز سید مرتضی آوینی، او که پرواز آموخته بود!

«حریم عشق کربلاست،و چگونه در بند خاک بماند آنکه پرواز آموخته است؟
و چگونه از جان نگذرد آنکس که میداند جان بهای دیدار است؟
گردش خون در رگهای زندگی شیرین است، اما ریختن آن در پای محبوب شیرین تر است.
سوختن کمال عشق است ، اما آنان که سوختن پروانه را در اتش کمال عشق میدانند؛ کجایند که سوختن انسان در آتش عشق را به نظاره نشینند.»

 

«کره زمین خسته است. بشر بعد از قرن ها زمین گرایی و خودپرستی احساس می کند که نیازمند عالم معناست. او این عالم را دوباره باز خواهد یافت و به آن باز خواهد گشت.»

«تاریخ تمدن ، آن سان که غربی ها نگاشته اند ، تاریخ غلبه انسان ها بر طبیعت است درجهت تمتعی مسرفانه. آنان ، به مقتضای همین روح عصیانگری که در بشر امروز دمیده شده است ، انگاشته اند که پیشینیان نیز غایتی جز این نداشته اند و لذا از حقیقت وجود انسان بر کره خاک غفلت کرده اند.

حیات انسان در این سیاره کوچک که سفینه ای آسمانی بر پهنه اقیانوس بیکران فضای اثیری است ، تاریخ دیگری نیز دارد که «تاریخ باطنی» اوست ؛«تاریخ تمدن» تاریخ حیات ظاهری انسان و «تاریخ انبیا » تاریخ حیات باطنی او .

تاریخ سلاطین، نیز تاریخ قدرت طلبی ها و تعارض هایی است که بر خود بینی و خود پرستی و استکبار انسان ها بنا گشته است و این تاریخ نیز از آنجا که متعرض حیات باطنی انسان ها نمی گردد  نمی تواند مو جودیت انبیا و او صیا و اسباط ایشان و معماران خانه حقیقت را معنا کند و بنابراین ، هرگز نباید توقع داشت که در تاریخ تمدن و یا تاریخ ها ی مدون رسمی شان و قدر بزرگانی  چون حضرت امام (ره) که «معماران خانه حقیقت  وجود بشر» بوده اند شناخته گردد.

و بالاخره ، اگر چه تاریخ تمدن و تاریخ سلاطین معماران خانه حقیقت و احیاگران حیات باطنی بشر را فراموش کرده اند ، اما «تاریخ حیات باطنی انسان» از ظاهر غفلت نکرده است.ظاهر جلوه باطن است و حجاب او ،و اهل نظر می دانند  که اگر روزی حتی قرار شود که تاریخ حقیقی حیات ظاهری بشر را نیز بنویسند باید آن را بر اساس تحو لات باطنی انسان در طول تاریخ ، یعنی تاریخ دین و یا تاریخ انبیا معنا کنند . باید تاریخ جهان را از نو نگاشت، تا انسان بداند که حقیقتا بر او چه گذشته است.»

«شهدا از دست نمی‌روند، بلکه به دست می‌آیند.»

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ فروردين ۹۲ ، ۰۵:۰۰
هادی رزمجوئی

روزانه بدن ما مقدارزیادی از امواج الکترومغناطیس را از طریق وسایل الکتریکی که جزوی از زندگی ما شده است و یا شاید وسایلی خارج از کنترل ما است باشند مانند : چراغهای خیابان ،دریافت میکند.در نتیجه بدن ما توسط امواج الکترومغناطیسی که در اطراف ما هستند شارژ می شود ؛که تباعث ناراحتی ،سردرد ،احساس ناامنی ،تنبلی و درد های  گاهگاهی (زمانی) می شود.سوال این است که چگونه بر این دردهای ناگزیر روزمره غلبه کنیم. یک دانشمند غیر مسلمان اروپایی تحقیقات گسترده ای در این باره انجام داده و به نتایج قابل توجهی دست یافت :" بهترین روش برای خلاصی از امواج الکترومغناطیسی ، که به بدن آسیب می رساند ، قرار دادن سر بر روی زمین خاکی است که باعث شار امواج الکترومغناطیسی مثبت از بدن می شود!

در حقیقت این کار شبیه اتصال به زمین در ساختمانهاست ،جایی که هرنوع سیگنالهای الکترومغناطیس مثبت ،مانند رعد و برق به درون زمین تخلیه می شوند.بر طبق این تحقیقات بهترین روش یا شکل برای قرار دادن سر بر روی زمین ،سجده کردن به سمت مرکز زمین است .البته سجده کردن در نماز تنها به بهترین روش برای تخلیه این امواج بر نمی گردد،بلکه برای نزدیک شدن به کسی که این جهان را خلق کرده ، است هر چند در گذشته افراد از منفعت سجده کردن های متعدد که باعث تخلیه اواج مضر از بدن می-شد آگاه نبودند و آنها فقط بخاطر اطاعت از قادر مطلق سجده می کردند زیرا آنها باور داشتن که حکمتی پشت همه این وقایع است ، همانطور که خالق متعال اشاره کرده است.

در توصیف منفعت سجده کردن kalabooshanam MYMmeadh می نویسد:

بک غده ای به نام غده صنوبر در مغز انسان  وجود دارد که نقش مهمی در حس جهت یابی بازی می کند؛ شاید با دگرکون کردن امواج الکترومغناطیس ذاتی در داخل مغز ،بتوان به این مکانیسم پاسخ داد.

مسجد ، مکانی برای سجده کردن و عبادت در اسلام است ،مکانی برای اتحاد مسلمانان است.سجده ،نشانگر شکرگزاری و تسلیم نفس به خداوند ، یعنی انسان از دنیا دست کشیده و به خواست خداوند اعتماد کرده در این مورد قرآن میگوید:

"هر که در آسمان و زمین است خواه و ناخواه با سایه هایشان بامدادان وشامگاهان برای خدا سجده می کنند."(13:15) بشر مدام از خداوند طلب بخششهای او را می کند ."اموال و فرزندانتان چیزی نیست که شما را به پیشگامان نزدیک گرداند مگر کسانی که ایمان آورده اند و کارهای شایسته کرده باشند "(34:37) و همچنین امام غزالی می فرماید :"اینجا خصیصه ای وجود دارد که انسان را به نزد خدا سوق میدهد که عبارتند از:قدرت اختیار ،وظایف مذهبی و عدل"ما به سمت قبله سجده می کنیم ،قبله ای مقدس برای مسلمانان جهان که به سمت مکه می باشد. مرکز زمین در ،مرکز جهان مسلمانان، مکانی برای تجمع مسلمانان که محور بهشتی زمین خاکی را در این مکان لمس می کند، یعنی در مکه محدود شده است و همچنین مکه در کتاب مقدس قران به عنوان مادر شهرها (امل کراه) و مرکز زمین نامیده شده است.

مکه تنها مرکز زمین نیست ،بلکه مرکز کل جهان هستی نیز می باشد.

یک فرضیه ای وجود دارد که خیلی سخت است درمورد آن تدبیر کرد :که آیا سنگ سیاهی  که در کنار کعبه وجود دارد (حجر الاسود) سنگی آسمانی است یا نه!؟ و اگر چنین است آیا از آن ،امواج الکترومغناطیس در جهت شعاعی خارج می شود یا نه!؟.

غده صنوبری که در مغز انسان وجود دارد بعنوان چشم سوم انسان معرفی شده و نقش مهمی در حس جهت یابی بازی می کند ،شاید با دست کاری در امواج الکترومغناطیس ذاتی موجود در مغز انسان بتوان بر مکانیسم واکنشهای مغناطیسی اثر گذاشت !.

در بدن انسان غلظت (مقدار) زیادی از مغناطیس (اکسید مغناطیسی آهن ) وجود دارد و میلیونها سلول قرمز خون که حاوی آهن است در استخوانهای قاعده جمجمه در داخل بدن انسان می چرخد که این خود باعث شار مغناطیسی می شود. این هنوز تعبیه (معین) نشده که تأثیراتی که آهن موجود در خون ،هنگامی که به نزدیکی مرکز مغز می رود و بر میگردد،بوجود می آورد باعث عادی شدن حس جهت یابی از طرقی (یا هندسی و یا خنثی )به غده صنوبری می شود. علاوه بر این ،این غیر قابل باور است که با قرار دادن پیشانی بر روی زمین به هنگام سجده کردن و روزانه به دفعات متعددی ،امواج الکترومغناطیس امواج الکترو مغناطیس از کعبه به طریق زمین به غده صنوبری فرد در حال سجده خواهد رسید و باعث درست کردن (راست کردن)حس جهت یابی می شود (صراط المستقیم).

این احتمال وجود دارد که یکی از دلایل طبیعی کردن حس جهت یابی توسط امواج الکترومغناطیس متشعشع از سنگ حجرالاسوط از طریق زمین به غده صنوبری فرد در حال سجده ،مسلمانان نیکوکار می باشد . خداوند امر کرده :"در بخشی از شب او را تسبیح کن و بعد از سجده ها " در اینجا کسانی هستند پاسی از شب را به ستایش خداوندشان با سجده کردن و ایستادن می گذرانند ؛" آنانند که در حال سجده و یا ایستاده شب را به روز می رسانند" . (25.64)

رسول محمد (ص)بیان می کند "انسان در حالت سجده کردن به خداوند نزدیکتر می شود " این به معنی نزدیکی به مکان نیست بلکه نزدیکی به اسناد خداوند می باشد.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ آبان ۹۱ ، ۱۲:۰۸
سیده صفیه موسوی