علم

علم

علم نوری است که خداوند در دل هر کس که بخواهد قرار می دهد.

پیوندهای روزانه
پیوندها

همپل، تبیین و علیت

يكشنبه, ۸ بهمن ۱۳۹۱، ۰۹:۳۴ ب.ظ

همپل، تبیین و علیت

کارل گوستاو همپل (1905-1997) جز آن دسته فیلسوفان اروپای مرکزی بود که در 1930 به آمریکا مهاجرت کردند و عمیقاً فلسفه آمریکا را تحت تأثیر قرار دادند. همپل به همراه رودلف کارنپ، ارنست ناگل و هانس رایشنباخ هسته ی مرکزی گذر از پوزیتیویسم منطقی به تجربه گرایی منطقی بودند. نوشته هایش نه تنها به منزله ی مجموعه دستورالعمل هایی برای فلسفه علم در دهه های میانی قرن بیستم بود بلکه همچنان تأثیرگذاریش در شکل دهی زمینه های مهمی از فلسفه ادامه دارد.

همپل که در برلین تحصیل می کرد در اوایل قرن بیستم تحت تأثیر تلاش هایی واقع شد که می خواستند مفاهیم و تکنیک های منطق ریاضی را در علوم تجربی بکار ببرند که در این زمینه رایشنباخ در آلمان و کارنپ و همکارانش در وین پیشگام بودند. حلقه وین امیدوار بودند که بتوانند بیشتر مباحث فلسفه سنتی را با قاعده مند کردن واستفاده از معیاری دقیق برای معناداری به عنوان مسائل کاذب نشان دهند. ملاک موردنظری که به عنوان معیار معناداری برگزیده بودند، عبارات منطقی و ریاضیات را حقایقی تحلیلی و غیر تحلیلی ها را قابلیت آزمون پذیری تجربی می دانست. علوم به عنوان نمونه فیزیک معنادارند زیرا شرط دوم را برآورده می کنند. در حالی که احکام فلسفه سنتی نه حقایقی تحلیلی اند و نه قابلیت آزمون پذیری تجربی را دارند و بنابراین خالی از معنای معرفتی و شناختی هستند.

تبیین  

در دهه های آغازین قرن بیستم این اندیشه و باور سنتی که یکی از اهداف دانشمندان میسر ساختن تبیین ها است موقتاً تحت الشاع انتقاد ها قرار گرفت. اندیشه هایی که معتقدند توان تبیینی یک نظریه بازتاب صرفاً ذهنی(سوبژکتیو) داوری ها است و نوشته های دانشمندان از گرایش و توجه آنان به معیار موفقیت پیش بینی حکایت دارد. همپل نقش برجسته ای در بازگرداندن ارزش تبیین علمی ایفا کرد. نخستین مباحث او در این زمینه حاکی از آن است که وی بر خصوصیت عینی تبیین علمی تأکید دارد. عقیده ای که پیش از او تجربه گرایان (برای مثال جان استوارت میل) شاید قدیمی ترینشان ارسطو بر آن تأکید کرده بودند. همپل می گوید تبیین یک واقعیت، وضعیت یا رویداد؛ عبارت است از این که نشان دهیم که چرا انتظار داریم که  آن واقعیت، وضعیت یا رویداد باید رخ دهد و از طریق قوانین طبیعت انجام گیرد. کلید تبیین، آنچه قانوناً موردانتظاراست، می باشد.



مونه‌‌هایی نقض برای مدل همپل

منتقدین مدل همپل به شیوه‌ای دیگر و با ارائة نمونه‌‌های نقض متعدد، دیدگاه او را نقد کرده‌اند و نشان داده‌اند که شرایط چهارگانة همپل برای تحقق یک تبیین، کافی نیستند. آنها در نقد‌های خود به استنتاج‌‌هایی اشاره می‌کنند که همة شرایط مدل همپل را دارند، اما به طور قطع نمی‌توان آنها را نوعی تبیین دانست. به عنوان نمونه اگر از یک هندسه‌دان سؤال شود که چرا سایة این ساختمان اکنون 20 متر طول دارد، او در پاسخ خود به ارتفاع ساختمان و زاویة تابش نور تمسک خواهد کرد. در اینجا می‌توان اندازة سایه را از مقدار ارتفاع ساختمان و قوانین مربوط به زاویة تابش نور استنتاج کرد و چون ارتفاع ساختمان علت اندازة سایه است، پس با این استنتاج اندازة‌ سایه را تبیین کرده‌ایم. اما اگر سؤال شود چرا خود ساختمان دارای چنین ارتفاعی است، در تبیین مقدار ارتفاع ساختمان به اندازة سایه تمسک نمی‌کنیم. در حالی که هنوز می‌توان با توجه به موقعیت خورشید و تعدادی از قوانین هندسی، اندازة خود ساختمان را نیز از اندازة سایة آن استنتاج کرد. روشن است که این استنتاج دوم با اینکه همة شرایط مدل همپل را دارد، اما نوعی تبیین برای ارتفاع ساختمان نیست. این مثال نشان می‌دهد که در تعریف تبیین به علیت نیز باید توجه کرد و استنتاجی تبیین به شمار می‌رود که در آن از علت به معلول رسیده باشیم.

مثال دیگر این است که اگر کودکی قبل از مرگ به علت سرطان خون حالش وخیم شده و در راه بیمارستان جان داده است، می‌توان مرگ او را از قوانین پزشکی مربوط به سرطان خون استنتاج کرد و چنین استنتاجی نوعی تبیین برای مرگ این کودک است. اما اگر از گزارش پلیس روشن شود که این کودک در حین انتقال به بیمارستان در اثر تصادف از دنیا رفته است، دیگر قوانین مربوط به سرطان تبیین مناسبی برای مرگ کودک نخواهند بود. این مثال نیز استنتاجی را نشان می‌دهد که هر چند همة شرایط چهارگانة مدل همپل را دارد، اما نمی‌توان آن را تبیین دانست. یعنی با اینکه مرگ کودک از قوانین پزشکی مربوط به سرطان خون قابل استنتاج است اما این قوانین را نمی‌توان تبیین‌گر مرگ کودک دانست. در این مثال تفاوت سرطان و تصادف در این است که یکی در مرگ کودک علیت دارد و دیگری ندارد. این مثال نیز نشان می‌دهد تبیین صرفاً رابطه‌ای استنتاجی نیست و صدق مفهوم تبیین مستلزم وجود رابطه‌ای علّی است.

البته گاهی امکان استنتاج نشانة وجود رابطة علّی است و این در جایی است که برای پدیدة مورد نظر تنها یک علت قابل تصور باشد. در رویداد‌هایی که تنها یک علت مشخص دارند صرف استنتاج رویداد از قانون مربوط، نشانة وجود رابطة علّی است. اما در رویداد‌هایی که بیش از یک علت دارند نمی‌توان به استنتاج اکتفا کرد و مفهوم تبیین تنها در صورتی صدق می‌کند که علّت رویداد مورد نظر مشخص باشد. به عنوان نمونه در تبیین این واقعیت که لامپ گرم است نمی‌توان به قوانین جریان الکتریسیته تمسک کرد و باید احتمال وجود آتش را نیز در نظر گرفت. یا در تبیین رطوبت چمن نمی‌توان به طور مستقیم به قوانین بارش تمسک کرد و باید امکان آبیاری قطر‌ه‌ای را نیز در نظر گرفت.

نمونه‌‌هایی که تا اینجا بیان شد به این دلیل برای مدل همپل مشکل‌ساز بودند که رویداد مورد تبیین، می‌توانست علت‌های متعددی داشته باشد. اما نمونه‌‌های نقض دیگری نیز وجود دارند که با توجه به این واقعیت طرح شده‌اند که برخی از علتها نتایج متعددی دارند. در چنین مواردی نیز از وجود یک نتیجه می‌توان وجود نتایج دیگر را استنتاج کرد و چنین استنتاجی نیز با اینکه همة شرایط مدل همپل را دارد اما نوعی تبیین تلقی نمی‌شود. به عنوان نمونه با افزایش دمای گاز، حجم و فشار آن نیز افزایش می‌یابد. به همین دلیل افزایش حجم را می‌توان از افزایش فشار استنتاج کرد. اما چنین استنتاجی به منزلة تبیین نیست.

تبیین و علیت

بسیاری از فیلسوفان مشکلات مدل همپل را دلیلی بر این مطلب دانستند که در تعریف تبیین باید به نسبت علّی بین رویدادها نیز توجه کرد. جیمز وودوارد با تمسک به مثال استنتاج ارتفاع ساختمان از اندازة سایة آن و مثال نمک جادو شده که پیش از این به آنها اشاره شد، تأکید می‌کند که این نمونه‌ها به این دلیل مدل همپل را با مشکل روبرو می‌کنند که سایه نقشی علّی در پیدایش ساختمان ندارد و جادو نیز نقشی در حل شدن نمک ندارد. او سپس می‌نویسد: «واکنش بسیاری از فیلسوفان این بوده که این موارد نقض نشان می‌دهند که در مدل همپل به نکته‌ای اساسی توجه نشده است و این مشکل ناشی از عدم توجه این مدل به نقش اطلاعات علّی در تبیین است.»

تبیین همپل از تبیین علمی برای حدود یک ربع قرن اجماع فلسفی را به همراه داشت.  اما کم کم بعضی از فیلسوفان شرحی از تبیین علمی را در پیش گرفتند که متضمن مفهوم علیت بود. این در حالی بود که بعضی دیگر بر آن شدند که هسته ی اصلی شرح همپل از تبیین علمی را حفظ کنند. بعضی دیگر بر آن شدند که تبیین علمی فعالیتی است که ویژگی های اصلی آن متناسب با محتوایش تغییر می کند.  

میراث همپل

در دهه های اخیر تجربه گرایی منطقی به لحاظ کاستی های مختلف نقد شده است.  غفلت از توسعه تاریخی علم (کوهن)، تاکید بیش از حد بر روی جستجوی نظم های قانونشان در طبیعت (کارت رایت)، و عدم توجه به استقلال عمل تجربی (گالیسون). درهمان زمان، بسیاری از فیلسوفان محدودیت دیدگاه صوری آن ها درباره ی تبیین و تأیید نظریه ها را خاطر نشان کردند. با وجود این انتقادها، فلسفه ی علم به قدرانی از برنامه ی کاری همپل که با روانی تمام آن را ساماندهی کرد ادامه می دهد. هر چند مسائل فلسفه ی علم گسترده شده است و پاسخ های همپل دیگر در باب این مسائل کارگشا نیست، با این حال آگاهی از آنچه همپل گفت هنوز می تواند در حل مشکلات فلسفه ی علم نقشی داشته باشد.

هیچ مقاله ای درباره ی کارل ("پیتر") همپل کامل نخواهد بود مگر اعتراف به نفوذ فوق العاده ای آموزشی او. نه تنها او نویسنده یکی از فرهنگ لغت های بزرگ در هر زمینه ای از فلسفه بود، بلکه وی از طریق سخنرانی ها و سمینارها، الهام بخش نسلی از دانشجویان، فارغ التحصیلان، و فیلسوفان جوان بود. کسانی که او را می شناختند، بارها و بارها از او بهره می گرفتند. ترکیب نادر از یکپارچگی بالا علمی و محبت شخصی، هوش بالا و لطافت بود. در فعالیت های روزانه خود به اطرافیانش یادآور می شد که فلسفه با میل به عقل و دانش و فهم خوب آغاز شده است. در زندگی خود، به خوبی کارش، همپل، فیلسوف واقعی بود.

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۱/۱۱/۰۸
هادی رزمجوئی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی