علم

علم

علم نوری است که خداوند در دل هر کس که بخواهد قرار می دهد.

پیوندهای روزانه
پیوندها

مدارهای مجتمع ماسفت به وفور در قطعات الکترونیکی ماهواره بکار می رود. با توجه به خصوصیات مدار LEO  از جمله کمتر بودن پرتوها و نیز اثرات ناحیه اطلس جنوبی، انواع تشعشعات کیهانی از جمله یون های سنگین، پروتون ها و ذرات باردار خورشیدی و ذرات ثانویه با سازوکار های متفاوتی موجب کاهش بهره مدار، روشن شدن ترانزیستور بدون اعمال ولتاژ خارجی با ایجاد بار مثبت بزرگی در اکسید گیت و از بین بردن عایق های بین پایانه های ترانزیستور می شوند. برای حفاظت از ماسفت ها در کنار استفاده از مدارهای جانبی و ایزوله کردن آن ها، تکنولوژی و فرآیند ساخت آن ها را نیز باید در نظر گرفت. که در میان تکنولوژی های SOS و SOI از اهمیت ویژه ای برخوردارند.

مقدمه

امروزه انواع مدارهای مجتمع ماسفت در مدارهای الکترونیکی ماهواره بکار می رود. نیمه هادی اکسید فلز مکمل (CMOS) که هردو نیمه هادی PMOS و NMOS را روی تراشه اش دارد، در مدارهای دیجیتال از قبیل ریزپردازنده ها و حافظه ها (خصوصاً SRAM) و در مدارهای آنالوگ از قبیل تقویت کننده و در قطعات سیگنال مرکب مانند مبدل های آنالوگ-دیجیتال پیدا می شوند که همه این اجزا عموماً در ماهواره بکار می رود. پرتوهای و ذرات کیهانی با مکانیسم های متفاوتی به این قطعات صدمه می زنند.

انواع اثرات تشعشعات بر ماسفت

با توجه به پدیده های فوق در مدار LEO، اثرات تشعشعات کیهانی بر روی مدارهای مجتمع ماسفت شامل اثرات دز یونش کلی (TID)، اثرات تک رویدادها (SEE)، اثرات غیر یونشی می باشد. [4]

اثرات دز یونش کلی (TID)

در طول دوره معینی از مأموریت های فضایی ماهواره، تشعشعات کیهانی یونیزه کننده خصوصاً الکترون ها و چروتون های به دام افتاده در کمربند ون آلن در قطعات الکترونیکی ماهواره جمع شده و این مجموعه تشعشعات متراکم بعد از مدت کافی که قطعات را تحت تأثیر خود قرار می دهد، با یونیزه کردن قطعات و در نتیجه شکستن یا بازآراستن باندهای اتمی به آن ها آسیب وارد می نماید که مقدار دز جذب شده معمولاً بر حسب راد (rad)[2] اندازه گیری می شود. خلاصه ای از این اثرات در مدار مجتمع ماسفت به شرح زیر است:

·         کمتر شدن خاصیت عایقی بیشتر عایق کننده ها، رابط ها و مواد مدار مجتمع

·         روشن و خاموش شدن ناخواسته ترانزیستور های CMOS

·         کاهش بهره در ترانزیستورهای دوقطبی پیوندی (BJT)

·         تغییر خصوصیات عملیاتی مدار های الکترونیک

تشعشعات متراکم می تواند باعث تغییر خصوصیات عملیاتی مدار های الکترونیک شود مانند بالا بردن توان، شیفت ولتاژ یا دیگر تغییرات در خصوصیات عملیاتی مدار های الکترونیک که نهایتاً باعث نقص قابل توجهی در مدار می شود. تخمین هایی از اثرات تشعشعات کامل متراکم برای عمق های مختلف حفاظت مدار های الکترونیک با اغماض هایی ارائه شده که می تواند برای انتخاب اجزایی که در مجموع قابل اعتماد باشند بکار رود.

شاید قطعه ی موجود در همه میکروالکترونیک های مدرن ترانزیستور MOS باشد که ممکن است به طور تصادفی نسبت به تشعشع حساس باشد. ترانزیستورهای MOS عنصر فعالی می باشد که جریان میان الکترود های سورس و درین را کنترل می کند و در مدارهای دیجیتال به عنوان کلید بکار می رود. به عنوان مثال وقتی ولتاژ کافی به گیت ترانزیستور NMOS اعمال شود، به جریان اجازه جاری شدن داده می شود ولتاژ آستانه، مرز قطع و وصل ترانزیستور را تعیین می کند که به طراحی قطعه و مواد تشکیل دهنده آن ها وابسته است. ولتاژ آستانه معمولاًبین 5/0 تا 5/1 ولت است. اکسید گیت که گیت را از سورس جدا می کند یک ایزوله کننده ی ایده آل ساخته شده از دی اکسید کربن است.

مشکل زمانی آغاز می گردد که قطعات الکترونیک در معرض تشعشعات متراکم قرار می گیرند. سپس ابتدا اکسید گیت با جذب تشعشع یونیزه شده و الکترون های آزاد و حفره ها تحت تأثیر میدان الکتریکی ایجاده شده بوسیله ی ولتاژ گیت انتشار می یابند. این حفره ها والکترون ها بی خطرند اگر آن ها یک انتشار ساده ی خارج از گیت داشتند و بعد ناپدید می شدند. هرچند الکترون ها سیار هستند ولی حفره ها این گونه نیستند و کسر کوچکی از آن ها در اکسید گیت به دام می افتند. با توجه به شکل بالا بعد از انجام تشعشع مؤثر، بار مثبت بزرگی در اکسید گیت ایجاد شده که مانند این است که ولتاژ مثبت به گیت اعمال شده است. که در نتیجه ترانزیستور روشن شده بدون اینکه هیچ ولتاژی خارجی به آن اعمال شود. اگر گیت کنترل شود، جریان سورس درین می تواند طولانی نباشد. [3]

ترانزیستور PMOS یک حالت مشابه اما برعکس NMOS داردیعنی وقتی هیچ ولتاژی اعمال نشود، گیت اجازه ی عبور جریان را می دهد و وقتی ولتاژی اعمالی به مقدار آستانه برسد، ترانزیستور هدایت نمی کند و جریان قطع می شود. بنابراین وقتی تشعشع به مقدار کافی بار مثبت در اکسید گیت به دام می اندازد، ترانزیستور به طور دائمی خاموش می ماند. در گیت منطقی CMOS شامل ترانزیستورNMOS  وPMOS، خروجی بدون تغییر به صورت 1یا 0باقی می ماند و قفل شدن اتفاق می افتد.[3]

بعضی تولیدکنندگان مدار مجتمع، سعی می کنند ترانزیستور هایی با اکسید گیت مقاوم تولید کنند. ترانزیستور های با گیت مقاوم با تکنولوژی خاص مانند SOS بارهای مثبت را به دام نمی اندازند و می توانند تشعشعات متراکم را تا به بزرگی 1 مگا رادیان (rad ) تحمل کنند تا امکان بکار بردن آن ها برای چند سال در سیستم های ماهواره ای فراهم شود. قطعات تجاری فاقد اکسید گیت سخت شده (مانند پردازنده رایانه رومیزی ) ممکن است تنها چند روز تا چند هفته دوام بیاورد.

تکنولوژی در حال حرکت به سمت هر چه کوچکتر شدن قطعات است. اکسید های گیت چنین ترانزیستور های کوچکی خیلی نازک و در حد چند نانو متر است. با نازک ترشدن اکسید گیت روی هم رفته بار مثبت کمتری به دام می اندازد. بنابراین چنین ترانزیستورهای NMOS به طور طبیعی مقاومت تشعشعی بیشتری دارند. [7]

همانطور که در شکل زیر نشان داده شده، ترانزیستور ها در قطعات CMOS با به اصطلاح ناحیه های میدان ایزوله می شوند. دو مدار متفاوت که نزدیک یکدیگرند بوسیله ی اکسید میدان ضخیم از یکدیگر جدا شده و با یک پوشش فلزی رسانا پوشانده می شوند. همانند اکسید گیت، اکسید میدان می تواند بارهای مثبت را به دام بیاندازد. اگر به قدر کافی بار به دام افتاده باشد، کانال الکترون های هدایتی درسیلیسیم زیر اکسید میدان شکل می گیرد و در نتیجه عایق بین دو مدار با ایجاد این کانال ارتباطی از بین می رود و موجب خرابی مدار می شود. [3]

در ترانزیستور مجزا نیز اثر مشابهی رخ می دهد. بارهای به دام افتاده در اکسید میدان از مسیر نشت در امتداد کناره های موازی به جریان استاندارد ترانزیستور NMOS هدایت می شوند. سیلیسیم در امتداد این لبه ها، یک مسیر هدایتی ناخواسته (غیر عادی) می سازد. در قطعات CMOS مدرن، لبه ی نشتی حالت غالبی است که اثر تشعشعات را محدود می کند. بعد از تابش تشعشعات قوی، ترانزیستور های انباشته به جریان بسیار زیادی نشت می کنند که منبع تغذیه نمی تواند در طولانی مدت بار را تحمل کند. اتلاف قدرت زیاده شده و تراشه آسیب می بیند.

یک یون پر انرژی در مدت زمانی کمتر از یک پیکو ثانیه از مدار مجتمع عبور کرده و در مسیر خود با یونیزه کردن آن، شیاری به اندازه ی  چند دهم میکرون تا چند میکرون از زوج الکترون-حفره ایجاد می کند. مسیر یونیزه شده شامل تعداد برابر الکترون و حفره می باشد که بنابراین از نظر الکتریکی خنثی می باشد. تعداد کل بارها متناسب با انرژی انتقال خطی ذره ی وارد شونده است.

اگر یک تشعشع کیهانی از میان ناحیه درین یک ترانزیستور CMOS عبور کند. یک اتصال به صورت آنی میان لایه استاندارد زمین شده و ترمینال درین (که به طور استاندارد به ولتاژ منبع تغذیه متصل شده) ایجاد می شود. وقتی این اتفاق رخ می دهد یک پالس بسیار کوچک جریان برای لحظه ای جاری می شود. مقدار بار جمع آوری شده از مسیر یون قبل از آنکه پراکنده شود یا با باز ترکیب ناپدید شود، قابل توجه است. هر قطعه یک بار بحرانی معین دارد که اگر از آن تجاوز کند نتیجه اش یک واژگونی تک رویداد (SEU)، سوختن و یا دیگر پدیده های نامطلوب است.

مکانیسم قیف در  MOS

در فرآیند یون پرانرژی القایی، بار جمع آوری شده، پیچیده و سریع است و کاملاً مشهود نیست. بخشی از بار به صورت" قیفی شکل" درآمده، شکل (5)، که اعوجاج حاصل از خصوصیات میدان الکتریکی هر قطعه اجازه می دهد بار بیشتری جمع آوری شود. سپس بطور عادی به حجم ی حساس قطعه منتقل شود. همچنین بارها به دور از لایه ی پیوند درین انتشار می یابند. توانایی قطعات در جمع کردن بار از مسیر یون، حساسیتش را به تشعشعات کیهانی تعیین می کند. [4]

اگر قطعه بزرگ باشد، احتمال دریافت ضربه ی بیشتری نسبت به قطعات  کوچکتر دارد. که روابط آن بوسیله ی ویژگی" سطح متقاطع" به عنوان نسبتی از تک رویداد های واژگونی  به شار ذره روی لایه سطح داده شده محاسبه شده است. در تعیین حساسیت یک قطعه به اثرات تک رویداد، دو پارامتر مهم را باید ملاحضه کرد :

1-آستانه انتقال انرژی خطی(LET)، وقتی واژگونی و اثرات تک رویداد رخ می دهد.

2-سطح متقاطع اشباع(سطح متقاطع در بالاترین مقدار LET ).

مراجع

 

[1] Janet L. Barth, “Space & Atmospheric Environments”, NASA/Goddard Space Flight Center, Flight Electronics Branch/Code 561Flight 561, 14 February 2002.

 

[2] E.G. Stassinopoulos, “Radiation Environment in Space,"IEEE NSPEC Short Course, July, 1990

 

[3] John Scarpulla and Allyson Yarbrough,” What Could Go Wrong? The Effects of Ionizing Radiation on Space Electronics”, http://www.klabs.org, NASA Office of Logic Design, Summer 2003.

 

[4] an Kenneth Bekkeng, “Radiation effects on space electronics”, University of Oslo -Department of Physics, http://www.uio.no,2011

 



[1] - South Atlantic Anomaly

2- دوز جذب شده ( تحت عنوان مجموع دوز  یونیزه کننده  TID) برابر میزان انرژی  جذب شده در واحد جرم  یک ماده توسط پرتو ی یونیزه کننده  که معادل  با ژول در کیلوگرم که در سیستم SI برحسب گری(GRAY) (GY)می باشد. در سیستم   قدیمی CGS  بر حسب واحد راد (rad) radiation absorbed dose  بیان می شود.(یک گری برابر 100 راد است).

[3] - Single Event Effects

[4] -Single Event Soft Upsets

[5] - Single Event latchup

[6] - Single Event transient

[7] - Single Event gate rupture

[8] - Non-Ionizing Energy Loss

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۲/۰۹/۲۶
هادی رزمجوئی

نظرات  (۱۶)

سلام

ها ای که گفتی یعنی چی؟

سلام
اگر مقاله بررسی اثرات تشعشعات کیهانی بر روی مدارهای مجتمع ماسفت ماهواره در مدارات LEOرا کامل بخواهم باید چکار کنم؟
با تشکر
پاسخ:
سلام
مقاله را برایتان ایمیل کردم
خیلی ممنون از لطف شما آقای رزمجویی بابت مقاله 
پاسخ:
خواهش می کنم
موفق و موید باشید
اگر مقاله بررسی اثرات تشعشعات کیهانی بر روی مدارهای مجتمع ماسفت ماهواره در مدارات LEOرا کامل بخواهم باید چکار کنم؟
با تشکر
پاسخ:
مقاله را براتون ایمیل کردم.

با سلام،

با تشکر از مطلب جالبی که تهیه کرده بودید.اگه امکان داره متن کامل را برام ایمیل کنید.

پاسخ:
براتون ایمیل کردم
۰۱ مهر ۹۳ ، ۱۹:۱۸ علی حسینی
با سلام و تشکر از مطلب جالبی که گذاشته بودین و من به شدت بهش نیاز دارم 
ممنون میشم مقاله کاملو واسم ایمیل کنید 
پاسخ:
با سلام 
براتون فرستادم
موفق باشید

فعالیت های خورشید دوره یازده ساله دارد و در اوج این دوره ، شدت تشعشعات کیهانی بسیارافزایش می یابد و همزمان با آن  ، تعداد لکه های تیره سطح خورشید به طور چشمگیری زیاد می شوند.

زیاد شدن لکه های سطح خورشید بر کُره زمین اثر گذار است و اثرات زیر را بر جای می گذارد:

1ـ زیاد شدن و شدت یافتن زمین لرزه ها.

2ـ گرم شدن هوا.

3ـ خشکسالی و عدم بارندگی.

4ـ شدت گرفتن شفق های قطبی.

5 ـ اختلال در تولید الکتریسیته نیروگاههای برق.

6ـ اختلال در سیستم های مخابراتی و ماهواره ای و امواج رادیوئی طول بلند.

7ـ کمتر شدن مقدار مقاومت الکتریکی پوسته زمین.

8 ـ سرعت در روند آب شدن برف قله کوهها و همچنین آب شدن سریعتر یخچالهای طبیعی.

9 ـ ضخیم تر شدن پوسته ماده زمین.

10 ـ تغییر در روال سرعت حرکات وضعی و انتقالی زمین که از تبعاتش نوسانات مدت زمان شبانروز و سال زمین در حد ثانیه است .

11 ـ افزایش مقدار جرم بحرانی عناصر قابل شکافت در انفجارات هسته ای.

12 ـ کمتر شدن شتاب ثقل در سطح زمین.

13 ـ کُند تر شدن زمان فعل انفعالات هسته ای عناصر اکتیو در روند به اصطلاح نیمه عمر عناصر رادیو اکتیو.

14 ـ تغییرات فاصله زمین و ماه.

15 ـ کمتر شدن شدت جذر و مد آب دریا ها با ماه.

16 ـ شدت یافتن ذرات پُرنفوذ تشعشعات به غلط پنداری کیهانی.

بنابراین همراه با زیاد شدن لکه های سطح خورشید چنین اثراتی بر زمین صورت می گیرد که دلایل علمی و مستندات قوی آنرا به مرور در هفته نامه صبح کرمان و همچنین در وبلاگم (اسرار ناب هستی ) توضیح خواهم داد که اینک و در این مقاله به ارتباط مستقیم لکه های خورشید با زلزله های کُره زمین می پردازم که این می تواند نوعی پیش بینی ساده و ارزشمند از بروز زمین لرزه های سنگین باشد.

باید بگویم لکه های خورشیدی به تنهائی نقشی در فعل و انفعالات گفته شده بر زمین ندارند بلکه فقط علامت و نشانه بروز این اثرات هستند و نقش واکنش های اصلی اثر بخشی این اتفاقات زمین فقط بر عهده تشعشعات به اصطلاح کیهانی ست .

به اشتباه فکر می کنیم که این تشعشعات از کیهان های دور دست و یا از طرف سیاهچاله ها می آیند! این خیالات واهی علوم وارداتی غربی هاست که به ما تحمیل کرده اند وما هم چشم و گوش بسته آنرا پذیرفته ایم...در منظومه شمسی ، منبع ارسال تشعشعات کیهانی فقط از سوی خورشید است.

لکه های خورشید و شدت یافتن تشعشعات کیهانی همزمان بوجود می آیند و مزون های این تشعشعات ، عامل چسب هسته ای عناصر ماده پوسته سیارات می باشد یعنی تداوم انسجام ذرات درون اتم عناصر موجود در محدوده منظومه شمسی در گرو ارسال مداوم چسب های هسته ای (مزونها ) تشعشعات کیهانی از سوی خورشید است .

جنس خورشید و ستارگان از ضد ماده است و این ستارگان از خود تشعشعات کیهانی (چسب هسته ای ) ساطع می کنند و هر ستاره ای که مغلوب مزون پاشی ستاره همسایه شود ، ضد ماده سطحش سنتز هسته ای می شود یعنی سطحش به ماده تبدیل می گردد و این ماده بوجود آمده سطح ، تولید نیروی جاذبه می کند و باعث جذب این ستاره مغلوب سنتز شده به محدوده همسایه می شود تا به عنوان سیاره ای اسیر به طواف بپردازد.

به هر حال هم اکنون این ماجرا را خورشید منظومه ما با ستاره قدرتمند همسایه (قنطورس ) دارد و هر دو در حال مزون پاشی به روی یکدیگرند و گویا شدت یافتن دوره های این آتشباری جنگی یازده ساله است و هر یازده سال یکبار این جنگ ونبرد به اوج خود می رسد و هر دو سعی می کنند با پاشیدن مزون های خود ( چسب های هسته ای ـ تشعشعات کیهانی) به روی یکدیگر ، حریف را با ماده کردن سطحش شکست دهد و آنرا به صورت سیاره ببلعد.

خورشید پیر است و ناتوان . در نُه جنگ نُه سیاره را به این ترتیب به اسارت خود در آورده و دیگر توان و بُنیه جنگیدن با ستاره جوان و قدرتمند قنطورس را ندارد و این لکه های خورشیدی نشان از در هم شکستگی و شروع سنتز هسته ای و بوجود آمده ماده و عنصر بر سطحش است تا بالاخره همه سطحش تبدیل به لکه یا ماده شود و به عنوان سیاره ای اسیر با نُه قمر ( عطارد ـ زهره ـ زمین ـ مریخ ـ مشتری ـ و...) وارد حلقوم منظومه قنطورس گردد.

لکه های خورشیدی ، زخم خورشید و تشعشعات کیهانی خورشید یا طوفان و تلاطم خورشید ، نعره دردآلود از زخم و عصبانیت و از خود دفاع کردن است که با شدت دادن چسب های هسته ای مزونهای تشعشعات کیهانی خود و پاشیدن آنها به روی قنطورس نمی خواهد اسارت سیاره شدن را بپذیرد.

تمام کُره خورشید از جنس ضد ماده است و حرارت وگرما هم از ویژگی های ضد ماده می باشد بنابراین در خورشید هیچ عنصری مخصوصاً ئیدروژن وجود ندارد که بر اساس نظریه غیر واقعی علوم وارداتی ، تولید فیوژن یا همجوشی هسته ای کند وحرارت را بوجود آورد .

زمان بوجود آمدن لکه های ماده در سطح خورشید (لکه های خورشیدی) و واکنش شدید خورشید در افزایش ارسال تشعشعات کیهانی خود ، این تشعشعات یا این چسب های هسته ای رسیده به کره زمین به علت شدت و نفوذپذیری بیشتر ، از لایه جامد پوسته و از مذاب هم عبور می کند و خود را به کُره ضد ماده درون زمین یا ستاره درون زمین می رساندو مقداری از قشر ستاره درون زمین را سنتز می کند یعنی به ماده تبدیل می کند که معنی آن این است پوسته کُره زمین ضخیم تر می شود که در این روند ، حجمی از ضد ماده درون زمین کم می شود و به ضخامت پوسته ماده زمین افزوده می شود.

از طرفی همانطور که در آزمایشات اتمی دیده ایم چون حجم کمی از ماده به حجم عظیمی ضدماده (کُره آتش اتمی ) تبدیل می شود بنابراین در سنتز هسته ای درون زمین هم باید حجم عظیمی از ضد ماده به ماده تبدیل شود در نتیجه زمان شدت یافتن تشعشعات ماده ساز کیهانی فضاهای خالی بسیار گسترده ای در زیر پوسته جامد زمین بوجود می آید که مستعد شکسته شدن و فروریختن در داخل حفره های زیرین و بر روی مذاب زیرینش است یعنی زلزله رُخ میدهد.

عامل این شکسته شدن پوسته (زلزله ) بر اثر تنش است و این تنش می تواند وزن سنگین پوسته جامد باشد ، می تواند نوسانات جاذبه ماه و خورشید برپوسته باشد ، می تواند ازدیاد وزن پوسته منطقه بر اثرآبگیری یک سد بزرگ باشدو...

بنابراین زمان زیاد شدن لکه های خورشیدی ، وقوع زلزله های سهمگین و ویرانگر اجتناب ناپذیر است و این راهکار مناسبی در امر پیش بینی زمین لرزه های مخرب است و می توان با این روند ، تمهیدات ایمنی جان انسانها را بخوبی برنامه ریزی و مدیریت کرد.

در اینجا باز هم در اثبات رابطه لکه های خورشیدی با زلزله و اینکه جای هیچگونه شک و شبهه ای در این امر مهم باقی نماند استدلالهای آماری تقدیم می کنم:

آمار ماهیانه زلزله های ایران را از شش سال پیش تاکنون  یعنی از سال 1387 تا سال 1393 را از سایت زلزله نگاری دانشگاه تهران استخراج کرده ام.

در آمارتمام این چند سال تعداد زلزله های هر ماه تقریباً عادی ویکنواخت بطوریکه زلزله های بالاتر از یک ریشتر بین 550 تا 900 باردرهرماه بود  و زلزله های بالاتر از چهار ریشتر بین 3 تا 14 بار در هر ماه انجام گرفته بود تا اینکه در مردادماه 1391 به ناگهان تعداد زلزله بالاتر از یک ریشتر به 2010 بار می رسد و تعداد زلزله بالاتر از چهار ریشتر به 41 بار  ! و زلزله 2/6 ریشتری ورزقان در آذربایجان شرقی هم در همین ماه رُخ داده بود.

چرا ؟!

از مدتها پیش از این اعلام شده بود که سال 2013 میلادی زمان فعالیت طوفانهای خورشید و لکه های خورشید و اوج شدت گرفتن دوره یازده ساله تشعشعات کیهانی خواهد بود و حالا که این تاریخ میلادی را با تاریخ شمسی مقایسه می کنیم در می یابیم شروع اوج لکه های خورشید مقارن است با مرداد ماه سال 1391 و شدت این لکه ها هم تا آخر اردیبهشت 1392 ادامه داشت.

در این مدت زلزله های سهمگین و بیشماری رخ داد بطوریکه در فروردین 1392  تعداد 79 زلزله بالای چهار ریشتر رخ داد که زمین لرزه 5/7 ریشتری حوالی خاش هم در همین ماه بود و همچنین اردیبهشت 1392 هم 84 زلزله بالای چهار ریشتر به خود دید که زلزله 2/6 ریشتری گوهران استان هرمزگان هم جزء آنهاست .

پس از اردیبهشت 1392 و از خرداد ماه همین سال خورشید آرام گرفت ،لکه های خورشیدی کم شدند و تب زمین لرزه ها فروکش کرد و تا امسال 1393 هم این آرامش ادامه داشت اما...!!

اما در تاریخ 11مرداد همین امسال (1393) خبرنگار علمی باشگاه خبرنگاران  طی کد خبر 4931112 و تحت عنوان لکه های خورشید دوباره فعال شدند اعلام کرد که « بعد از یک سکوت عمیق دوباره لکه های خورشید نمایان شدند (رخداد سکوت کامل ). این پدیده نشان میدهد فیزیکدانان حتی قادر به پیش بینی کامل عملکرد نزدیکترین ستاره هم نیستند.پس از آنکه چندی پیش ستاره شناسان با کمال ناباوری شاهد کاهش شدید لکه های خورشیدی بودند آن هم در زمانی که انتظار می رفت اوج فعالیت آن باشد حالا خورشید دوباره در حال فعال شدن است ».

انگار خورشید از ما و نظریات علمی دوره های یازده ساله ما تبعیت نمی کند و خود مختار توپخانه آتشباری تشعشعات کیهانی است ! شاید هم مقصر ،قنطورس ستاره همسایه است که دوباره بر پیکر خورشید زخم انداخته و لکه ها را بوجود آورده وخورشید را وادار به واکنش دفاعی و آتشباری نموده است !

مرداد امسال (1393) بعد از فقط چهارده ماه سکوت باز لکه های خورشید پیدا شدند  و تشعشعات کیهانی با افزایش شدت خود به ما زمینیان نشان دادند که به دوره های یازده ساله فعالیتشان اطمینان نکنیم .

مردادماه امسال همراه با دوباره پدیدار شدن لکه های خورشیدی     

، زمین هم از آرامش محروم شد و آماج زلزله های سهمگین گردید .

تعداد زمین لرزه های رخ داده بالاتر از چهار ریشتر در مردادماه امسال یعنی شروع دوباره لکه های خورشیدی   61 بار بوده که بزرگترین آنها زلزله 2/6 ریشتری حوالی مورموی استان ایلام است.

همچنین تعداد زمین لرزه های بالاتر از چهار ریشتر در شهریور ماه امسال 26 بار بوده که بزرگترین آنها زلزله 5/5 ریشتری مورموی استان ایلام می باشد.

آمار ماهیانه مهر زلزله های ایران درامسال هنوز وارد سیستم سایت زلزله نگاری دانشگاه تهران نشده است قدر مسلم با پدیدار شدن لکه های خورشید متأسفانه آمار زلزله های قدرتمند هم بالا خواهد بود.

در حال حاضر مشاهده گسترش لکه های سطح خورشید بهترین گزینه در امر پیش بینی زلزله های مخرب و خونبار است و آمدن قریب الوقوعش را می توانیم پیش بینی کنیم و آماده پذیرشش شویم که حتماً تلفاتمان بسیار کمتر خواهد شد ... آماده باشیم که از مرداد ماه یعنی دو ماه پیش باز لکه های خورشیدی پدیدار شده اند و معنی آن بروز زلزله های شدید و پُر قدرت است وتا آخر امسال زلزله ها آسوده مان نخواهند گذاشت پس باید از هر جهت آمادگی های لازم را در برابر زمین لرزه ها داشته باشیم... برای آمادگی در برابر زمین لرزه ها وحفاظت جان انسانها، لازم است نگاه از خورشید بر نداریم و لکه های آنرا مرتب رصد کنیم ـ احمد فتحی مدیر وبلاگ « اسرار ناب هستی »     

پاسخ:
بسیار ممنون از مطالب مفید شما

صاعقه و آتشفشانها

فوران ماگما از دهانه کوههای آتشفشانی با برخورد رعد وبرق و صاعقه های بسیار شدید وهمچنین رگبار باران همراه است بطوریکه رقص رگه های نور صاعقه ها بخصوص در نزدیکی دهانه آتشفشانی جلوه خاصی به فوران می بخشد.

هنوز نتوانسته اند جوابی بر این عملکرد طبیعت بیابند ودریابند این انبوه الکتریسیته چگونه در اطراف دهانه فوران کرده آتشفشانها تجمع می کند .

اگر علت این امر مشخص شود تحول شگرفی در فیزیک و شناخت صاعقه ها و ابرها خواهد بود و موثر ترین کاربرد حیاتی این شناخت هم باران زائی ابرها می باشد که بر همین مبنا جا دارد متخصصین امر و دانشمندان با دقت این مطلب ارائه شده را بررسی کنند.

فقط خواهشمندم بدون ناراحتی و بدون هر گونه تعصب و  وابستگی به آموخته های قبلی لحظه ای ذهن خود را از بعضی نظریات و تئوری های رایج علمی وارداتی پاک کنند تا این موضوع برایشان قابل هضم شود.

نظریه وارداتی آهن و نیکل چگال درون زمین از واقعیت بسیار دور است ولی اگر بپذیریم که در این دنیای متضاد ، ستاره ای از جنس ضد ماده در درون زمین جای دارد آنوقت پرده کدر ابهام و ناشناختگی ها از جلو چشمانمان کنار خواهد رفت و واقعیت های هستی را به وضوح خواهیم دید.

این ستاره ضد ماده درون سیارات و قمرهاست که نیروهای جاذبه ، دافعه و نیروی جاذبه الکتریکی آنها را بوجود می آورد.

در کُره زمین هم بواسطه وجود ستاره ضد ماده درون آن ،  سه نیرو حکفرماست :

1 ـ نیروی جاذبه نیوتونی که ذرات اتمهای عناصر « ماده » ، کشش جذب به ضد ذرات خود یعنی ضد ماده درون زمین دارند.

2 ـ نیروی دافعه که ضد ماده درون زمین از ستاره خورشید «که از جنس ضد ماده است» گریزان و باعث می شود که زمین به داخل خورشید سقوط نکند «  نیروی دافعه را با ذکر آزمایشهای مختلفی معرفی کرده ام »

3 ـ نیروی جاذبه الکتریکی ـ الکتریسیته ، جریان ذرات الکترونهاست و الکترونها هم بار منفی دارند. ستاره ضد ماده درون زمین « پوزیترونهای مثبت » هم تمایل شدیدی دارند تا الکترونهای جاری سطح زمین را به سوی خود جذب کنند اینجاست که می بینیم پوسته زمین الکتریسیته خواه است و الکتریسیته ابرها را می بلعد و صنعت برق از این خاصیت جاذبه الکتریکی زمین و بدون اطلاع از وجود نیروی مهم جاذبه الکتریکی ، بهره ها می برد که چاه اِرت و سیم اِرت یکی از کاربرد های این صنعت است « نیروی جاذبه الکتریکی زمین را هم بطور مفصل توضیح داده ام »

فرق بین نیروی جاذبه نیوتونی با نیروی جاذبه الکتریکی زمین :

در نیروی جاذبه نیوتونی ، قدرت کشش جذب ذرات اتمهای اجسام «ماده » به سوی ستاره ضد ماده درون زمین نیاز به واسطه انتقال یا  حمل کننده ندارد و این نیرو در خلاء هم تأثیر گذار است ولی در نیروی جاذبه الکتریکی و رسیدن الکترونهای جاری به پوزیترونهای ستاره ضدماده درون زمین حتماً نیاز به حامل انتقال « سیم انتقال برق » از جنس رسانای الکتریکی ست و پوسته جامد زمین هم مانند سیم برق وظیفه انتقال الکتریسیته را انجام میدهد.

بر این مبناست که هر چه ترکیبات پوسته جامد زمین منطقه ای از عناصر رساناتری تشکیل شده باشد مقاومت الکتریکی زمین آن منطقه کمتر و شدت الکتریسیته خواهی بیشتر خواهد بود که در اینگونه مناطق به علت سهولت تخلیه بار الکتریکی ابرها به درون زمین ، صاعقه ها زیادتر و بارندگی های بیشتری صورت می گیرد.

تفاوت ماگما با گدازه :

مواد درون زمین وقتی که به صورت مذاب فوران می کند ماگما نام دارد و زمانی که این ماگما در سطح زمین سرد و منجمد گردد ، گدازه می شود .

تفاوت ماگما و گدازه در هدایت جریان الکتریکی آنهاست یعنی ماگمای مذاب مانند سیم اِرت ، رسانای الکتریکی یا هادی جریان برق بسیار قوی به اعماق درون زمین است و بخوبی می تواند ارتباط الکتریکی سطح زمین را با ستاره ضدماده درون زمین« پوزیترونها » برقرار کند انگار که یک کابل برقی به قطر دهانه آتشفشان از نوک قله آتشفشان به مرکز زمین و جایگاه پوزیترونها وصل شده باشد و مسلم است ماگمای در حال فوران این کوه چنان جاذبه الکتریکی پُر قدرتی را بوجود می آورد که اولاً ابرهای بار دار مناطق اطراف را به سوی جذب می کند و سپس بار الکتریکی آنها را به صورت رگه های صاعقه می بلعد و ابری هم که فاقد بار الکتریکی شود دیگر ابر نیست و قطرات آب می شود و مجبور است بارش کند به همین خاطر در زمان فوران آتشفشان و بروز صاعقه ، بارش رگبار باران هم در اطراف این کوه وجود دارد .

قبلاً در یکی از مقالاتم توضیح داده ام ابرها بار الکتریکی خود را از ذرات نور خورشید بدست می آورند به همین علت در قطبین زمین صاعقه و بارندگی وجود ندارد در عوض هر چه از قطبین به خط استوا نزدیکتر شویم به علت چگونگی محور زمین و ماکزیمم تابش نور خورشید بر ابرها ، صاعقه ها بیشتر و بارندگی ها بیشتر می شود تا اینکه در نواحی خط استوا و مناطق حاره این صاعقه ها به بیشترین حد خود می رسند و بارندگی ها سیل آسا می گردند بطوریکه رودخانه های پر آب و جنگل های انبوه در این مناطق هستند.

پس چگونگی موقعیت مکانی و مدار جغرافیائی استقرار ابرها در مقدار صاعقه ها و بارندگی ها موثر است.

با این کیفیت باید گفت مقدار و شدت صاعقه بر فوران ماگمای آتشفشانها هم به دو عامل بستگی دارد :

1 ـ شدت  وقدرت فوران آتشفشان.

2 ـ چگونگی موقعیت مکانی کوه فوران کرده آتشفشان از لحاظ مدار جغرافیائی یعنی اگر این کوه آتش فشان در خط استوا که ابرهای منطقه بی وقفه در معرض تابش نور خورشید هستند ، باشد دارای بیشترین صاعقه خواهد بود.

بی مناسبت نیست که باز بگویم جنس ستاره درون زمین و درون سیارات ودرون قمرها ، جنس خورشید وهمه ستارگان  و همچنین جنس کُره آتشین حاصل از انفجار هسته ای ، ضد ماده می باشد بر این مبنا در لحظه انفجار هسته ای و در لحظه چند ثانیه ای که کره آتش اتمی شکل می گیرد و نیروی جاذبه نیوتونی و نیروی دافعه و نیروی جاذبه الکتریکی آن بوجود می آید اگر آسمان منطقه انفجار مملواز ابر باشد صاعقه ها و بارش باران را تا کیلومترها در پیرامون کره آتش اتمی و محل انفجارخواهیم دید .

نتیجه :

اگر در ارتفاع کوههای مرتفع که سرشاخه آب سدها هستند صاعقه گیرهائی نصب شود که سیم اِرت رابط آنها به چاههای عمیق اِرت پائین دامنه وصل گردد ، در اثر تخلیه بار الکتریکی ابرهای آن منطقه ، بارش و بارانهای سیل آسا بوجود خواهد آمد.

احمد فتحی مدیر وبلاگ « اسرار ناب هستی»

 

 

پروژه هارپ ، توهین به شعور مردم جهان

هارپ یا بلوف علمی سیاسی آمریکائی ها یک پروژه پژوهشی بود که در سال 1993 برای بررسی و پژوهش لایه یونوسفر جو زمین با استفاده از امواج رادیوئی ELF/ULF/VLF   تأسیس شده است.

این سیستم در حال حاضر از یک مجموعه آنتن های مخصوص شامل 180 برج آنتن آلمینیومی با ارتفاع 50/23 متر و در زمینی به مساحت 23000 متر مربع در منطقه آلاسکا تشکیل گردیده  که امواجی را با 6/3 مگاوات تولید کرده و به لایه یونوسفر زمین می فرستد.

هارپ در دوران جنگ سرد به این هدف راه اندازی شد که روش هائی را برای ارتباط با زیر دریائی های مجهز به سلاح اتمی را کشف کنند ولی اینک هارپ وسیله شده است جهت عوام فریبی و ارعاب ملت های ضعیف .

در سیستم کاپیتالیسم و سرمایه داری ، رحم و مروت و انصاف جایگاهی ندارد و برای حفظ منافع و رسیدن به اهداف خود به هیچکس و هیچ چیز رحم ندارند حتی علم و دانش بشر را هم ملعبه و مسخره امیال خود می نمایند که تاریخ علم یکصد ساله گذشته گواه این ادعاست.

دسیسه های علمی سیاسی با ظهور آلبرت انیشتین یعنی  دو سال پس از انقلاب اکتبر 1917شوروی سابق آغاز شد .نظریات انیشتین ضد ماتریالیستی بود و بی ارزش کردن ماده می توانست پایه های مارکسیسم را تضعیف نماید بر این مبنا دلارهای هنگفتی صرف تبلیغات اغراق آمیز سفر های جهانی وجهانی شدن انیشتین شد و او را به عنوان دانشمندی نابغه به پیکر علم تزریق و برای اندیشه هایش معادلات ریاضی ساختند و نیروی هوائی آمریکا هم نظریاتش را با آزمایشات فرمایشی مُهر تأیید زد و عاقبت هم جهت مستور بودن همیشگی این راز ، سناتور مک کارتی او را در اواخر عمر متهم به کمونیست بودن نمود و خواهان اخراجش از آمریکا شد !

درسال 1969 به مدت هشت روز و سه ساعت وهیجده دقیقه و بیست وپنج ثانیه ! مردم دنیا مظلومانه ملعبه بزرگترین و زشت ترین دروغ علمی شدند و آنهم ماجرای سفر سه فضانورد آمریکائی به کُره ماه بود!

درآن زمان نوجوانی دانش آموز بودم و علی رغم سن کودکی و نوجوانی ، بسیار دلهره از کار افتادن سفینه این سه فضانورد آمریکائی را داشتم و می ترسیدم که بیچاره ها نتوانند به زمین بازگردند و در سطح ماه سرگردان شوند !

مدیر دبیرستانمان بلندگوئی گذاشته بود روی شاخه درخت کاج مدرسه و آنرا به رادیو وصل کرده بود . گزارشگر لحظه به لحظه این سفر علمی و تاریخی ! را با شور و هیجان گزارش می داد.

کلاس ها تعطیل و همه دانش آموزان و معلمها حتی فراش مدرسه هم با زن و بچه هاش تو حیاط جلو دفتر اجتماع و ساده لوحانه با نگرانی و استرس و با نفس حبس شده در سینه ، اخبار این سفر را دنبال می کردند و نمی دانستند که در آن زمان ، ماه دست نیافتنی ست و همه این بلوف ها به قصد نشان دادن برتری علمی از مغز سناتورهای آمریکائی تراوش و از استودیوهای هالیوودی بیرون می ریزد .

هر از گاهی اشیاء نورانی بر فراز آسمان شهرها مشاهده می گردد که با سرعت مافوق تصور و عجیبی نقل مکان می کنند که به آنها یوفوUFO یا بشقاب پرنده می گویند .

این اشیاء نورانی و پرنده درآسمان شهرهای ایران هم به وفور مشاهده گردیده اند. در مورد ماهیت بشقاب پرنده ها و صحت وسُقم وجود آنها فعلاً صحبتی ندارم ولی رفتار وحرکات عجیب غریب گروهی این اشیاء پرنده مخصوصاً سرعت سرسام آور آنها از علم فیزیک ما بسیار جلوتر است بر این مبنا ایالات متحد آمریکا در پی سیاست نشان دادن برتری علمی و ارعاب کشور های جهان ، تلاش می کند تا به صورت تبلیغات غیر مستقیم و شایعاتی از قبیل  لو رفتن پروندهای سری و طبقه بندی شده پنتاگون ، ساخت این بشقاب پرنده ها را در قالب پروژه و برنامه های جاسوسی به خود اختصاص و هر گونه اظهار نظری در مورد فرا زمینی بودن آنها را شبه علم جلوه دهد.

هم اکنون پروژه هارپ هم وسیله ای و نمایشنامه ای شده است جهت ارعاب کشورهای ضعیف .

هارپ ترسناک ، زمینی به مساحت 23000 متربع با یکصدو هشتاد آنتن بیست و سه متری در آلاسکا  مرا به یاد باغ سنگی درویش خان اسفندیارپور در سیرجان می اندازد .

آویزان کردن سنگها به چوب درختان خشک شده باغ سنگی ، پیام و اعتراض درویش خان بود اما این باغ بی حاصل هارپ پیامی غیر از ترساندن مردم جهان و استثمار آنها ندارد.

بلوفشان این است که از این باغ سنگی  « آلاسکا محل تجمع آنتن ها » امواج رادیوئی مایکروویو را به لایه یونوسفر می فرستند که انعکاس این امواج به سطح زمین کنترل شده  و می تواند هر منطقه ای از سطح زمین را هدف قرار دهد و به مانند اجاق مایکروفر ، مردم آن منطقه را کباب کند !  

امواج مایکروویو در جنگ جهانی دوم بعنوان اساس رادار جهت تشخیص و مکان یابی هواپیماهای دشمن در مسافت های طولانی بکار برده شده و در سال 1945 بطور اتفاقی مهندس آمریکائی « پرسی لی بارون اسپنسر » که در زمینه ابزار رادار کار می کرد متوجه شد مقداری شکلات که در جیبش بوده آب شده است و فهمید که این امواج مایکروویو بوده که باعث آب شدن شکلات و همچنین گرمای بدنش شده است بعد از آن به توانائی چنین کشفی پی بردند و اولین اجاق خانگی مایکروفر را ساختند .

پس شک نیست که امواج رادیوئی آنتن های آلاسکا باعث سوزاندن و جزغاله کردن موجودات زنده پیرامون این تأسیسات باشد اما ارسال به لایه یونوسفر جو زمین و انعکاس این امواج مرگبار به نقاط دلخواه ، بلوف علمی سیاسی مانند بلوف سفر سه فضانورد آمریکائی آنهم در پنجاه سال پیش به کُره ماه است .

حالا نه تنها ادعای پرتوهای مرگ وجود دارد بلکه شایع شده است که این امواج رادیوئی انعکاس یافته از یونوسفر می توانند کنترل ذهن آدمها را هم بدست بگیرند !

وقتی که علم بشر هنوز زلزله ها و آتشفشانها و سونامی ها را بدرستی نمی شناسد و هیچ آگاهی از آنها ندارد ، بروز خشکسالی های بزرگ ، آتشفشانها ، زلزله های مهیب ، سونامی های ویرانگر  و طوفانهای مرگبار از جمله طوفان کاترینا در نیواورلئان و طوفان گانو در عمان را هم به پروژه هارپ ربط داده اند !

آمریکا نیازمند و مروج این شایعات است و در پی این هدف از کلاغ های سوئد و دلفین های خلیج فارس هم گذشت نکرد . در سوئد تابه آنتن مایکروویو را به سوی کلاغ های در حال پرواز نشانه رفت و بعد در تیتر اخبار خبرگزاری ها اعلام شد سقوط جنازه سوخته کلاغ ها از آسمان سوئد ! و به همین ترتیب ، کشتی های آمریکائی در خلیج فارس با امواج مایکروویو گله های دلفین را نشانه گرفتند و بعد اخبار جهان اعلام کرد : مرگ ماهی ها و دلفین های سوخته خلیج فارس !... و باز شایعه امواج انعکاس یافته از یونوسفر و پروژه هارپ!

در این رابطه و علمی و مهم نشان دادن پروژه هارپ ، قتل عام حیوانات بیشماری صورت گرفته که تعدادی از آنها عبارتند از :

1 ـ مرگ صدها هزار ماهی در آرکانزانس.

2 ـ بارش جسد هزاران پرنده سیاه بال قرمز مرده در لوئیزانا و کنتاکی.

3 ـ مرگ دسته جمعی میلیونها ماهی در خلیج جزابیک آمریکا.

4 ـ مرگ صدها تن ماهی در سواحل برزیل و دهها هزار خرچنگ در انگلیس.

5 ـ مرگ دسته جمعی نهنگ ها در استرالیا.

6 ـ مرگ عجیب هزاران ماهی ساردین در سواحل شیلی.

7 ـ و...

چنین ادعاهای علمی را باور نداشته باشیم و از آنها دچار ترس و هراس نشویم ...علم واقعی را باید خودمان تولید کنیم .

احمد فتحی مدیر وبلاگ « اسرار ناب هستی »

 

کانیبالیسم طیور...

قابل توجه انجمنهای حمایت از حیوانات

در جریان انقلاب کبیر فرانسه و اوج اعدامهای بیشمار آن ، دکتر «گیوتین » با اختراع دستگاه گیوتین که گردن متهم را در زیر آن می گذاشتن و در یک لحظه بسیار کوتاه با  سقوط تیغه تیز و سنگین دستگاه بر گردن او ، سرش جدا و داخل سبد می افتاد ، بزرگترین خدمت را به بشریت انجام داد و کاری کرد که اعدامین درد و رنج مُردن را نداشته باشند چرا که با قطع سریع نخاع گردن ، ارتباط مغز با اندام محو می شد و مغز پیام دردها را دریافت نمی کرد .

در کُشتار حیوانات هم اگر سلاخ ماهر باشد وسریع کارش را انجام دهد حیوان بیچاره درد را زیاد حس نخواهدکرد وزجر نخواهد کشید ولی درد و رنج حیوانات به اصطلاح حلال گوشت فقط ذبح شدن نیست آنها شکنجه های دردآلود و وحشتناکی بابت پروار شدن تحمل می کنند که یکی از آنها اخته شدن است .  

انجمن های حمایت از حیوانات  هم که مخالف سرسخت آزار حیوانات محسوب می شوند انگار چشم عنایتشان را از حیواناتی که به عنوان غذا وارد جهازهاضمه و شکم پیچ در پیچ ما می شوند بسته و شکنجه شدن آنها برایشان اصلاً اهمیتی نداردکه نوک چینی پرندگان یکی از ظالمانه ترین و بی نتیجه ترین روشهای جلوگیری از بیماری کانیبالیسم مرغ وخروس های مرغداری هاست .

کانیبالیسم به « به انگلیسی cannibalism » عادت و یا رسم خوردن گوشت انسان است به وسیله انسانی دیگر و اروپائیان عادت همنوع خواری را کانیبالیسم نامیده اند.

مرغ و خروس ها ، بوقلمون ها ، قرقاولها و بلدرچین های داخل سالن های پرورش طیور به ناگهان عصبی و  پرخاشگر شده و آنقدر به یکدیگر نوک می زنند که موجب مرگ یکدیگر می شوند . این موضوع برای تولید کنندگان خسارت آور و حیات گله را غیر ممکن می سازد که به این پرخاشگری طیور ، کانیبالیسم می گویند . کانیبالیسم طیور شامل کشیدن پر یکدیگر ، نوک زدن به سر یکدیگر ، نوک زدن به بالهای یکدیگر ، نوک زدن به مقعد یکدیگر و نوک زدن به ناخن های یکدیگر است .

و مرغداری ها هم برای جلو گیری از این نوک زدن ها با تیغ های داغ و تیز و یا ناخن چین معمولی ، مقداری از نوک این پرندگان بیچاره را قیچی می کنند بدین لحاظ و در اینجا بخاطر توقف شکنجه های دردناک این پرندگان ، علت این بیماری را معرفی و راهکار جلوگیری ازکانیبالیسم را ارائه می دهم :

بیتابی و پرخاشگری طیور نقص سیستم عصبی آنهاست و سیستم عصبی هم توسط جریانهای الکتریکی و سیناپس دادن نرونهای عصبی ماهیت می یابد .

الکترونها  یا الکتریسیته  مورد نیاز سیستم عصبی پرندگان از ذرات نور « فتوالکتریک »و همچنین از ذرات گرمای محیط «ترموالکتریک » تأمین می شود.

ذرات نور پس از برخورد با پر های پرنده ، به جریانهای الکتریکی تبدیل شده و سپس از طریق ریشه و پیاز های پر  به نرونهای اندام آنها ریخته می شود.

جریانهای الکتریکی اندام پرنده لازمه رشد وهمچنین بوجود آمدن تخم مرغ است چرا که ملکولهای آلی تشکیل دهنده تخم مرغ فقط در مجاورت و حضور جریانهای الکتریکی پیوند پیدا می کنند و سنتز می شوند « الکتروسنتز » بر این مبناست زمانی که مرغ تخم گذار دچار کُرکی می شود و تخم گذاری اش متوقف میگردد ، پرهایش می ریزند چون به علت عدم تخم مرغ سازی  ،نیازی به این صفحات خورشیدی جذب الکتریسیته از ذرات نور « پرها » ندارد در نتیجه دچار ریزش پرها می گردد.

بنابراین نور و حرارت خوب ، لازمه بهترین بهروری مرغداری هاست ولی متأسفانه توصیه شده است برای جلوگیری از نوک زدن ،نور سالن ها را به اندازه ای تاریک کنند که مرغها فقط قادر به دیدن آبخوری  و ظرف دون باشند و بهیجوجه هم نور آفتاب از درب و پنجره ها به داخل سالن های پرورش مرغ نتابد که باعث بوجود آمدن کانیبالیسم می گردد !

حق هم دارند که سالن ها را تاریک نگهمیدارند زیرا به تجربه دریافته اند که با شدت نور ، این بیماری شدت پیدا می کند ولی مگر می شود نوری که باعث سلامتی ، رشد و تخم مرغ سازی طیور می شود از سالن های پرورش حذف کرد ؟!

علت این بیماری طیور جذب جریانهای الکتریکی از نور اما ساکن ماندن وبیکار مانده این الکترونها در سیستم عصبی آنهاست و این الکتریسیته یا این الکترونهای دریافتی از نور بواسطه عایق الکتریکی بودن کف قفس ها و سالن ها نمی توانند به صورت الکترونهای جاری از پاهای طیور به اِرت زمین منتقل گردند در نتیجه سیستم عصبی مرغ دچار به هم ریختگی و آشفتگی می گردد.

همه موجودات زنده اینچنین هستند . اگر در زمان عصبانیت و پرخاشگری ، کف پای لخت خود را بر روی باغچه و زمین نمناکی قرار دهیم بلافاصله آرام می گیریم . لذت کوه رفتن فقط هوای سالم آن نیست آنچه به خاطرش دچار شعف می شویم جاذبه الکتریکی کوه است که باعث جریانهای الکتریکی سیستم عصبی مان میشود.

پس علت بوجود آمدن بیماری کانیبالیسم در طیور ، عایق الکتریکی بودن و نارسائی الکتریکی جایگاه طیور با اِرت زمین است که متأسفانه سازندگان اینگونه قفس ها با این موضوع ناآشنایند و به اصطلاح خودشان برای راحتی پاهای مرغها  ، کف قفس ها را از پلاستیک ! می سازند ... پلاستیک هم عایق الکتریسیته است .

احمد فتحی مدیر وبلاگ « اسرار ناب هستی » 

      

آزمایش فوکو ثابت می کند که در حرکت وضعی زمین ، کُره زمین هیچگاه به دور خود نمی چرخد !

وقتی که نام تخم مرغ را می بریم منظورمان محتویات آن یعنی زرده و سفیده است و پوسته آهکی آن فقط پوسته تخم مرغ محسوب می شود .

منظور از کُره زمین و سایر سیارات و قمرها هم ، تمام حجم و محتویات درون آنها می باشد و پوسته نازک آنها مانند ماسک و نقابی چهره واقعی آنها را مخفی و از دانش ما پنهان کرده است.

کُره زمین و سایر سیارات با اقمارشان مانند خورشید و دیگر ستارگان آسمان ، کُرات فروزان و ملتهبی هستند از جنس ضد ماده و فاقد حرکت وضعی یعنی بهیچوجه به دور محور فرضی خود چرخش ندارند.

این کُرات ضد ماده با یکدیگر نیروی دافعه دارند « ضد ماده از ضد ماده گریزان است » به همین علت است که سیارات و قمرها و یا ستارگان آسمان هیچگاه با یکدیگر برخورد ندارند و فاصله ای را با همدیگر حفظ می کنند. « نیروی دافعه را با ذکر آزمایش هسته ای معرفی کرده ام »

ماسک ونقابی که باعث شده است ستاره زمین را به عنوان سیاره ای چرخنده ببینیم ، پوسته ماده جداره آن است و این پوسته نازک جداره است که برروی محتویات درون این کُره ضد ماده زمین می چرخد و همه هیکل و حجم آنرا حول محور آن چرخان جلوه می دهد و فکر می کنیم که ستاره زمین دارای حرکت وضعی است !

روزگاری ستاره زمین در همسایگی منظومه شمسی ، منظومه ای داشته که ماه سیاره آن بوده است بعد در جنگ های طولانی با خورشید شکست می خورد و تحت تأثیر آتشباری چسب های هسته ای که از طرف خورشید دریافت می کرده در سطحش سنتز هسته ای صورت می گیرد و جداره اش تبدیل به ماده می شود که این قشر ماده بوجود آمدن سطحش باعث ایجاد نیروی جاذبه « نیروی جاذبه جذب ماده به طرف ضد ماده است » و کشیدنش به حلقوم منظومه شمسی واسارت و طواف به دور خورشید می شود.

1 ــ محتویات درون زمین « ضد ماده » با خورشید که ضد ماده است نیروی دفع و دافعه دارد .

2 ــ پوسته ماده زمین به خورشید که ضد ماده است نیروی جاذبه دارد.

تضاد و کشمکش این دو نیروی جاذبه و دافعه زمین با خورشید باعث حرکت انتقالی کُره زمین به دور خورشید و چرخش پوسته ماده جداره زمین برروی ستاره ضد ماده زمین می گردد.

پس کُره زمین فاقد حرکت وضعی ولی پوسته ماده و جامد آن بر روی محتویات درون که از جنس ضد ماده است از غرب به طرف شرق چرخش دارد که نتیجه چرخش این جنس متضاد ، بوجود آمدن میدانهای مغناطیسی زمین است و شدت این میدانهای مغناطیسی هم به سرعت چرخش جداره ماده بر روی محتویات ضد ماده درون است بر همین اساس ، کُره ماه که فاقد این گونه چرخش است ، میدانهای مغناطیسی وجود ندارد و بالعکس درکُره مشتری که جداره ماده آن سرعت سرسام آوری بر روی ضد ماده درون خود دارد ، آنقدر میدانهای مغناطیسی قوی دارد که بر روی رادیو تلسکوپ های زمین تأثیر گذار است .

بنابراین ضد ماده بدون چرخش درون زمین باعث می شود که اجسام چرخان جداره ، سطح و پیرامون زمین را به خود جذب نماید که یکی از این اجسام هم آونگ فوکو بود .

« لئون فوکو » فیزیکدان فرانسوی در سال 1851 در محل ساختمان پانتیون پاریس و از سقف گنبد آن ، آونگ سنگینی آویخت تا اثبات حرکت وضعی کُره زمین باشد و چرخش زمین را نشان دهد واین آزمایش و حرکت تقدیمی سوزن آونگ بر صفحه زیرین ثابت کرد که اولاً زمین می چرخد و ثانیاً جهت حرکت از غرب به شرق است.

ولی...؟!

ولی آیا اثبات این آزمایش چرخش مربوط به همه حجم کُره زمین است و یا مربوط به چرخش پوسته ماده بر روی محتویات ضد ماده درون زمین ؟!

آیا اگر فرضاً همه هیکل و حجم کُره زمین چرخش داشته باشد می تواند حرکت تقدیمی آونگ فوکو را بر صفحه نمایشی رسم نماید ؟!...مسلماً خیر و آنچه باعث ترسیم حرکت تقدیمی سوزن آونگ بر صفحه فوکو می شود ، ثابت بودن عامل نیروی گرانش  « ستاره ضد ماده درون زمین » و دوار بودن جداره ماده  زمین است .

آونگ سنگین فوکو توسط طناب 67 متری از گنبد پانتیون آویزان بود به هر حال این گنبد توسط ستون و پایه به زمین اتصال و تکیه دارد ولی با این حال همین انعطاف طناب 67 متری باعث تأثیر گذاشتن بر این آزمایش است ولی فرضاً در نظر آوریم اگر این گنبد محل اتصال طناب آونگ هیچگونه پایه وستونی به زمین نداشت و مثلاً این طناب فقط به سقف آسمان وصل بود چه اتفاقی صورت می گرفت و صفحه فوکو چه واقعیتی را باز گو می کرد ؟!

اتم های سازنده آونگ سنگین فوکو از ذرات تشکیل شده که این ذرات تمایل شدید جذب به طرف ضدذراتشان که در درون زمین هستند را دارند و از طرفی ، این ضد ذرات یا ستاره ضد ماده درون زمین فاقد حرکت چرخش وضعی است و فقط این پوسته ماده زمین است که می چرخد یعنی این ساختمان پانتیون و آونگ آویزان شده از سقف آن است که بر روی ستاره درون زمین از غرب به شرق چرخش دارد و در اینجا ذرات درون اتم های سازنده آونگ متأثر از چرخش خود ، واکنش نشان می دهد و می خواهند در حال حرکت به سوی ضد ذرات ثابت درون زمین جهش داشته باشند که نتیجه اش رفتار بر صفحه فوکوست .

این مطلب  ، پیش زمینه تنظیم مقاله چگونگی حرکت بادهای غربی ، ریز گردها ، ابرها و بطور کل چگونگی تغییرات آب و هوائی و بارندگی های کره زمین است که در فرصت مناسب ارائه خواهد گردید.

احمد فتحی مدیر وبلاگ « اسرار ناب هستی »  

آزمایش فوکو، اثبات عدم حرکت وضعی کُره زمین ــ قسمت دوم

در قسمت اول این مقاله و با استناد به آزمایش مهم فوکو عنوان کردم که کُره زمین فاقد حرکت وضعی می باشد و یک سمت آن همیشه به طرف خورشید است .

چون طرح این موضوع در تاریخ علم بی سابقه و ذهن های کنجکاو بی صبرانه پیگیر این ادعا هستند و از طرفی آگاهی به این واقعیت طبیعت می تواند رهگشا کشف ناشناخته هائی چون علت بوجود آمدن زلزله ها ، چگونگی گرد بادها و طوفانها ، چگونگی مسیر ابرها و ریزگردها و همچنین چگونگی تغییرات ناگهانی جاذبه الکتریکی مناطق و بارش های سیل آسا گردد بر این مبنا باز آزمایش فوکو را با استدلالی نوین در مدارهای عرض جغرافیائی مختلف کُره زمین ، از قطب شمال تا قطب جنوب را انجام میدهیم تا کاملاً ثابت گردد کُره زمین به دور محور خود نمی چرخد و این چرخشی که به عنوان حرکت وضعی زمین از آن نام می برند فقط چرخش جداره ماده و جامد کره زمین بر روی ستاره ضدماده درون زمین است .

زمین مسکونی ما  مانند خورشید و سایر ستارگان ، ستاره ای ملتهب و فروزان از جنس ضد ماده است منتها جداره اش تحت تأثیر چسب های هسته ای ارسالی از سوی خورشید « مزون های تشعشعات کیهانی » سنتز هسته ای شده و به ماده «عناصر و اتمهای مختلف » تبدیل شده است و همه کُراتی را هم که به عنوان سیاره و قمر می شناسیم مانند کره زمین ستارگانی از جنس ضد ماده هستند که جداره شان تبدیل به ماده شده است .

ماده و ضد ماده ، اساس نیروی جاذبه طبیعت است یعنی ضد ماده با قدرت ، ماده را به سوی خود جذب می کند.

کُره زمین ستاره ای از جنس ضدماده است با توان نیروی جاذبه و سطح و جداره این ستاره هم از ماده تشکیل شده است که جذب این ماده به طرف مرکز زمین ، تعریف نیروی جاذبه یا نیروی گرانش زمین می باشد.

حالا آزمایش آونگ فوکو را از قطب شمال آغاز می کنیم مدارهای عرض جغرافیائی نیمکره شمالی را در می نوردیم تا به عرض صفر درجه یعنی خط استوا برسیم و باز این کار را ادامه میدهیم و وارد نیمکره جنوبی می شویم تا به قطب جنوب برسیم و در تمام این مراحل مختلف آزمایش ، چشم از صفحه زیر آونگ برنمی داریم و شکل و شمایل های رسم شده را با هم مطابقت می نمائیم تا کاملاً عدم چرخش وضعی ستاره زمین محرز گردد.

آونگ سنگینی توسط طناب باریک و طویلی از ارتفاع گنبد آویزان است.

در زیر سوزن آونگ ، صفحه دایره ای قرار دارد که حرکات آونگ را بر روی خود ثبت می کند.

رقص سوزن آونگ بر صفحه نمایشی چگونه است :

بالای صفحه رو به شمال و پائین صفحه رو به جنوب و قاعدتاً سمت راست مشرق وسمت چب مغرب خواهد بود و این صفحه روی سطح زمین و زیر سوزن رسام آونگ و به صورت ثابت قرار دارد.

هم اکنون هم فرضاً در قطب شمال هستیم و می خواهیم آزماش فوکو در اثبات عدم حرکت وضعی کُره زمین را انجام دهیم.

با حرکت مختصری آونگ را بر بالای صفحه به نوسان در می آوریم. آونگ با حرکت پاندولی و دامنه ای به شکل دو بال پروانه شروع به نوسان رفت و برگشتی می کند.

نیروی گرانش یا نیروی جاذبه زمین در ستاره ثابت و بدون حرکت چرخشی ضد ماده زیر پوسته ماده می باشد یعنی این پوسته زمین و مکان آزمایش ماست که حول محور فرضی زمین از غرب به سمت شرق چرخش دارد.

در این آزمایش به خاطر قطب شمال بودن مکان آزمایش ویژگی های مهمی در صفحه زیر آونگ به نمایش درمی آید که بسیار مهم و قابل تعمق است که عبارتند از :

1 ــ هر نوسان رفت و برگشتی ، شکل دو گلبرگ متقارن یک گُل و یا اگر بخواهیم بهتر تجسم کنیم باید بگوئیم دو بال پروانه را بوجود می آورد که این دو گلبرگ یا این دو بال پروانه ، پُر پهنا و چاق هستند.

2 ـ این دوبال مانند دو عقربه در جهت عقربه های ساعت چرخش دارند.

3 ــ در این مکان قطب شمال ،زمان یک دور کامل چرخش این دو بال پروانه ، یک روز نجومی یعنی 24 ساعت است.

ــ چرا آونگ فوکو در قطب شمال چنین رفتاری دارد؟

ــ مکان آونگ در شمالی ترین نقطه کره زمین در چرخش جداره زمین است و در این چرخش جداره زمین از سوی غرب به سوی شرق ، مکان آزمایش هم چرخش دارد و در این چرخش ، ذرات مادی درون اتمهای  سازنده آونگ می خواهند به عامل نیروی گرانش یا جاذبه زمین که همان ستاره ضد ماده درون زمین است جذب شوند .

در اینجا مسئله بسیارمهمی را نباید از نظر دور داشت و آنهم موقعیت فاصله مکانی محل آزمایش تا قطب جغرافیائی  یا محل محور چرخش جداره زمین می باشد.

چون در این آزمایشی که درمکان قطب شمال صورت می گیرد و فاصله مکانی تا قطب وجود ندارد ، از سمت شمال نیروی گرانشی بر آونگ اعمال نمی شود و همه قدرت گرانش ستاره ضد ماده از سمت جنوب است در نتیجه اولاً هر دور چرخش گلبرگها و ترسیم سوزن آونگ بر صفحه نمایشی ،24 ساعت به اندازه یک شبانه روز یا چرخش کامل جداره زمین بر روی ستاره ضد ماده زمین است ثانیاً چون همه نیروی گرانش در این چرخش زمین از سوی جنوب کُره زمین اعمال می شود در نتیجه ضمن اینکه گلبرگها ، پهن و بزرگ ترسیم می شوند ، جهت چرخش این گلبرگها هم در جهت حرکت عقربه های ساعت است .

حالا هر چه مکان آزمایش را از قطب شمال به خط استوا نزدیکتر کنیم یعنی مدار عرض جغرافیائی کمتر شود ، گلبرگها باریکتر و مدت زمان یک دور کامل آنها فزونی می گیرد.

حالا مکان آزمایش را در تهران به دانشگاه صنعتی شریف که دارای چنین تأسیساتی می باشد و در مدار عرض جغرافیائی 35 درجه قرار دارد می بریم .

در صفحه نمایش آونگ فوکو دانشگاه صنعتی شریف که در مدار عرض جغرافیائی 35 درجه قرار دارد ، گلبرگها نسبت به آزمایش در قطب شمال باریکتر شده اند و چرخش باز هم در جهت عقربه های ساعت و گردش یک دور کامل این گلبرگها 41ساعت زمان می برد.

حال مکان آزمایش را به مدارعرض جغرافیائی صفر درجه یعنی به خط استوا مثلاً به یکی از شهرهای کنیا که بر روی مدار صفر درجه عرض جغرافیائی است می بریم و نتیجه را اینگونه می بینیم :

صفحه نمایش آونگ فوکو ، گلبرگ ترسیم نمی کند و چرخش هم ندارد ! فقط رفت و برگشت آونگ بر روی صفحه ، خط باریک است بدون چرخش دورانی که گفته شده است زمان یک دور کامل آونگ فوکو در خط استوا بی نهایت است یعنی اصلاً نه گلبرگی بر صفحه نمایش وجود دارد و نه چرخشی !

ــ چرا ؟!

ــ چون فاصله مکانی خط استوا تا قطب شمال و قطب جنوب یعنی تا دو سر محور چرخشی جداره زمین مساوی است و برایند نیروی های جذب آونگ از سمت شمال و جنوب در این چرخش از غرب به سمت شرق خنثی است و لزومی به شکل گیری گلبرگها و جهت حرکت آنها ،موافق عقربه های ساعت و یا مخالف عقربه های ساعت نیست .

اینک مکان آزمایش را از خط استوا به نیکره جنوبی مثلاً یکی از شهرهای استرالیا می بریم :

با ورود به مناطق نیمکره جنوبی ، گلبرگهای صفحه نمایش آونگ فوکو شکل می گیرد و با ازدیاد درجه عرض های جغرافیائی این گلبرگها پُر پهناتر ، زمان یک دور چرخش آنها بر صفحه نمایش کمتر و اینبار جهت چرخش این گلبرگها مخالف عقربه های ساعت است .

آزمایش در قطب جنوب هم عیناً  قطب شما است با این تفاوت که جهت چرخش گلبرگها مخالف عقربه های ساعت می باشد.

حالا :

آزمایش فوکو چنین نشان می دهد که پوسته ماده جداره زمین که ما ساکن بر روی این پوسته هستیم در حال چرخش است و نیروی گرانش یا ستاره ضد ماده درون زمین هم ساکن و ثابت است .

جداره ماده زمین در خط استوا با سرعت 463 متر در ثانیه بر روی ستاره درون زمین چرخش دارد اگر غیر از این بود یعنی تمام حجم زمین چرخش داشته باشد و سرعت این چرخش در خط استوا 463 متر بر ثانیه باشد آیا نیروی گریز از مرکز در این منطقه پُر سرعت اجازه سکونت و زیستن را به مردم آن مناطق می داد؟!

آیا در آنجا حیوانات و گیاهان می توانستند به حیات ادامه دهند؟! آیا معماران و بناها میتوانستند در آنجا با شاقول کار کنند ؟! آیا کشتی ها در دریاهای خط استوا می توانستند از شرق به طرف غرب یعنی مخالف جهت چرخش زمین حرکت کنند ؟!

آنچه که اشیاء و موجودات ساکن خط استوا را از نیروی سهمگین گریز از مرکز آن ناحیه مصون نگه داشته و نگذاشته که کوچکترین اثری بر آن مناطق برجای گذارد ، ثابت بودن و بی حرکت بودن منبع گرانش یعنی عدم چرخش ستاره ضد ماده درون زمین است.

ما برروی جداره و پوسته دوار زمین زندگی می کنیم و این پوسته در مناطق استوائی با سرعت سرسام آور1670کیلومتر در ساعت بر روی ستاره ضد ماده درون زمین می چرخد ولی ذرات اتمهای سازنده وجودمان به نیروی گرانش ثابت و بی حرکت ستاره درون زمین جاذب است بر این اصل ، نیروی سهمگین گریز از مرکز در سطح زمین کم رنگ وناچیز است.

احمد فتحی مدیر وبلاگ « اسرار ناب هستی »

 

  

 

ارتباط ماگمای مذاب با زلزله و تغییرات دمای سطح زمین

به مذاب زیر پوسته جامد زمین ماگما می گویند  وقتی فشار این مذاب ماگما بالا رود به صورت آتشفشان از پوسته جامد زمین فوران می کند وخارج می شود.

برخورد رگبار های پُر قدرت صاعقه بر دهانه آتشفشانهای در حال فوران ، اثبات صاعقه گیر بودن ماگمای مذاب آتشفشانهاست یعنی ماگمای مذاب ، رسانای الکتریکی  بسیار مطلوبی در انتقال بار الکتریکی ابرها به درون زمین است و مانند سیم اِرت ، الکتریسیته ابرها را به ستاره درون زمین « خورشید درون زمین ــ کُره ضد ماده درون زمین » منتقل می کند.

کُره زمین مانند خورشید ودیگر ستارگان آسمان ، ستاره فروزان و ملتهبی ست از جنس ضد ماده که بر سطحش سنتز هسته ای صورت گرفته و جداره اش تبدیل به ماده « عناصر مختلف » شده است .

بنابراین  کُره زمین « همچنین سایر سیارات و قمرها » از دو فاز تشکیل شده اند :

1 ـ  ستاره ضد ماده درون زمین .

2 ـ فاز ماده جداره زمین که شامل عناصر مختلف است.

که در این مکانیزم ، ماگما یا ماده مذاب و سیال زیر پوسته جامد زمین به علت خصوصیت سیال بودن و روان بودن حالت یاتاقان در حرکت پوسته جامد و ماده زمین برروی ستاره ضد ماده درون زمین  « حرکت وضعی زمین »  را دارد که بوجود آمدن میدانهای مغناطیسی زمین هم بواسطه همین چرخش دو جنس متضاد « ماده و ضد ماده  برروی همدیگر است .

موضوع بسیار مهمی که در اینجا عنوان می گردد این است که زمین لرزه ها و همچنین تغییرات ناگهانی آب و هوائی از قبیل حرکت سریع ابرها  ، بارندگی های سیل آسا و یا باد های شدید و طوفانها در خشکی و یا دریاها  به چگونگی فشارماگمای مذاب زیر پوسته جامد بستگی دارد.

ماگمای مذاب ، روان و سیال زیر پوسته جامد زمین بواسطه لغزندگی یاتاق گونه خود در زیر پوسته جامد دارای فشار های متغیری می شود  و همین تغییرات فشار باعث تغییرات ناگهانی آب و هوا و یا بروز زلزله ها می گردد.

پوسته صُلب و جامد زمین به علت نیروی جذب به طرف ضد ماده درون زمین دارای وزن سهمگینی می باشد معذالک این پوسته جامد سنگین بر روی ماگمای مذاب قرار دارد و این ماگما مانند ساپورت و تکیه گاه آنرا نگه داشته و از شکسته شدنش جلوگیری می کند ولی اگر در زیر پوسته جامد منطقه ای ، فشار ماگما ی مذاب کم شود ،پوسته جامد این منطقه تکیه گاه خود را از دست می دهد و می شکند و مانند سقفی به درون حفره زیرین خالی شده خودفرو می افتد که این فرو افتاده ، زلزله است و جای شکستگی ها هم گُسل می باشد بر این مبناست که :

وقتی فشار ماگما بالا می رود ، آتشفشان فوران می کند و هر وقت فشار ماگما بسیار پائین می رود ،زمین لرزه صورت می گیرد به همین مناسبت است که در منطقه زلزله خیز اقیانوس آرام که کمر بندی از کوههای آتشفشانی اطراف این اقیانوس را احاطه کرده است و این کوههای آتشفشانی به کمربند آتش معروف هستند بخاطر به هم پیوستگی زلزله ها با آتشفشانهاست یعنی هر وقت زلزله ای صورت بگیرد به علت فرو افتادن حجم عظیم و سنگینی از پوسته جامد زمین بر روی ماگمای زیرین ، فشار ماگما بالا می رود که متعاقب آن فوران آتشفشان صورت می گیرد ولی در زمان آتشفشانها و در حالی که فشار اضافی ماگما از درون زمین خالی می شود محال است که زلزله رخ دهد.

بنابراین وقوع زمین لرزه در شهرهای مجاور کوههای آتشفشانی را از روی میزان طغیان خروجی گاز و بخارات دهانه آن آتشفشان می توان سنجید به نحویکه اگر خروج گازها شدت داشته باشد و نشان از فشار ماگمای درون زمین دهد ، آن منطقه از زمین لرزه مصون است و بالعکس اگر دهانه آتشفشان کاملاً خاموش باشد ، این علامت خوبی نیست و باید منتظر زمین لرزه باشند.

تأثیر فشار ماگما در تغییرات ناگهانی شرایط جوی آب و هوائی مناطق :

فشار ماگما در زیر پوسته جامد زمین متغیراست . برخورد صاعقه ها بر ماگمای در حال فوران آتشفشانها ثابت می کند که ماگمای مذاب ، هادی جریانهای الکتریکی است و ضریب هدایت الکتریکی بالائی در رساندن الکتریسیته ابرها به ستاره ضد ماده درون زمین دارد و وقتی هم الکتریسیته ابرها به این سهولت و از طریق ماگمای فوران کرده آتشفشانها به درون زمین منتقل می شود قاعدتاً بارندگی سیل آسائی بوجود می آید حالا وقتی که فشار ماگمای زیر پوسته جامد زمین بالا می رود معنی آن این است که این ماگما با فشار خود همه حفره های خالی زیر پوسته را پُر می کند و یا به روایت دیگر ، اتصال الکتریکی پوسته جامد منطقه با ستاره ضد ماده درون زمین « جایگاه پوزیترونها ـ ضد الکترونها » را کامل تر می کند و جاذبه الکتریکی پوسته منطقه به نحو چشمگیری بالا می رود یعنی مقاومت الکتریکی زمین منطقه کم می شود که نتیجه اش جذب ابرها به منطقه و صاعقه ها و رگبار بارانهاست .

به همین علت است که پس از زمین لرزه های سهمگین  وسقوط پوسته جامد منطقه به حفره زیرین خود که باعث فشار بر ماگمای مذاب و بالا رفتن این فشار که باعث اتصال کامل الکتریکی پوسته جامد با مذاب زیرین می شود ، بارانهای سیل آسا ریزش می کند که این مورد را در مناطق زلزله زده ای که در لحظه وقوع زلزله ابر آلود بوده اند دیده ایم از جمله سالها پیش در زمین لرزه سهمگین شمال افغانستان مشاهده گردید. که پس از زمین لرزه چنان باران شدیدی بارید که سیلاب آنچه زلزله بر جای گذاشته بود با خود برد.

پس :

1 ــ پس از زمین لرزه های شدید و بالا رفتن فشار ماگمای زیر پوسته جامد زمین ، جاذبه الکتریکی منطقه شدیداً بالا می رود که باعث بارندگی ها و همچنین استهلاک شدید خطوط فشار قوی منطقه می شود.

2 ــ عدم بارندگی و عدم جذب ابرها به منطقه نشانه کم شدن فشار ماگمای زیر پوسته جامد است و نشان می دهد که بین ماگما و پوسته جامد زمین منطقه  فاصله و فضای خالی وجود دارد که باعث کم شدن اتصال الکتریکی پوسته جامد با ماگما شده است و باز این علامت خوشایندی نیست چرا که پوسته منطقه مانند سقفی بی تکیه گاه و بی ساپورت است  و عنقریب با کوچکترین تنشی شکسته خواهد شد و فرو خواهد ریخت که این تنش می تواند آبگیری یک سد بزرگ باشد و یا حرکت و تأثیر جاذبه ماه و خورشید بر فرازپوسته جامد منطقه.

تأثیر فشار ماگما بر تغییرات ناگهانی جوی منطقه :

گرما ذره است و در شرایط خاصی می تواند به ذرات الکترون « الکتریسیته » تبدیل گردد « ترمو الکتریک »

ذرات تابشی خورشید بر زمین هم پس از برخورد با پوسته زمین به الکتریسیته تبدیل گردیده و از طریق پوسته رسانای زمین به طرف ستاره ضد ماده درون زمین « جایگاه پوزیترونها ـ ضد الکترونها » منتقل می گردد و مُسَلَم است وقتی که ذرات گرما به این طریق از محیط عمل خارج می شوند لاجرم سردی و برودت حکفرما می شود.

به همین خاطر است که پوسته زمین علی رغم میلیاردها سال دریافت ذرات گرمای تابش خورشید به نقطه ذوب نمی رسد و شرایط نرمال حرارتی زیستی خود را حفظ کرده است حالا هر نقطه از پوسته جامد زمین که جاذبه الکتریکی بالاتری داشته باشد « مقاومت الکتریکی زمین آن منطقه کم باشد » سرد تر و به اصطلاح ، سردسیر است و دارای بیشترین بارندگی ها.

بالعکس هر منطقه ای که بخاطر نوع ساختار عناصر سازنده پوسته اش دارای کمترین جاذبه الکتریکی یعنی مقاومت الکتریکی زمین منطقه اش بالا باشد ، هوایش گرم و از کمترین سالانه بارندگی ها برخوردار خواهد بود .

کوهستانها بواسطه ساختار رسانائی الکتریکی ترکیبات عناصرش ، جاذبه الکتریکی بالائی دارند به همین خاطر ابرها را به خود جذب ، دارای بیشترین بارندگی و توان نگهداری برف تا مدتها طولانی دارند و همچنین دارای برودت هستند .

بنابراین دمای هر منطقه به میزان جاذبه الکتریکی زمین آن منطقه بستگی دارد و جاذبه الکتریکی هم وابسته به مقدار فشار ماگمای مذاب زیر پوسته جامد آن منطقه است.

وقتی که به ناگهان منطقه ای پس از مدتی بی بارانی وخشکسالی دچار صاعقه ها و بارندگی ها و برودت غیر متعارف و شدیدی می شود معنی آن این است فشار ماگمای مذاب زیر پوسته جامدش بالا رفته و باعث شده است که اتصال الکتریکی پوسته با ستاره ضد ماده درون زمین کامل تر شود و جاذبه الکتریکی پوسته منطقه به ناگهان بالا رود.

با این مطالب نتیجه می گیریم که :

1 ــ در زمان رگبار بارندگی ها و یا برودت شدید ، محال است که زلزله ای در منطقه رُخ دهد چون فشار ماگمای مذاب زیر پوسته جامد منطقه بالاست و حفره خالی که باعث زمین لرزه می شود در زیر پوسته وجود ندارد.

2 ــ بارندگی ها و برودت شدید پس از زمین لرزه ها و برقراری اتصال الکتریکی کامل پوسته با ماگما بوجود می آید و در این رابطه در نوشته هایم بارها هشدار داده ام که اولین شب زلزله زدگان بسیار سرد است و در تمهیدات کمک رسانی ، پتو و وسایل گرما زا از الویت نیاز های زلزله زدگان است و به این موضوع بسیار اهمیت دهیم.

3 ــ گرم شدن غیر متعارف هوا و عدم بارندگی نشانه کم شدن جاذبه الکتریکی پوسته منطقه به خاطر فشار کم ماگمای مذاب زیر پوسته منطقه و  وجود حفره و فضاهای خالی در زیر این پوسته ، منطقه مستعد بروز زلزله است و باید آمادگی پذیرش آنرا داشته باشیم.

احمد فتحی مدیر وبلاگ « اسرارناب هستی »    

موقعیت مکانی ماه در وقایع کُره زمین مخصوصاً زمین لرزه ها و زلزله ها

در مقاله « تأثیر جذر و مد ماگمائی در بروز زمین لرزه ها » کاملاً توضیح داده ام همانطورکه نیروی جاذبه ضد ماده درون ماه باعث جذر و مد آبهای سیال دریاها و اقیانوسهای پوسته کُره زمین می شود ، بر ماگما یا مذاب سیال زیر پوسته جامد زمین هم تأثیر گذار است و این ماگما دچار جذر و مد می شود که این جذر و مد ماگمائی باعث بروز زلزله در پوسته جامد مناطق زیر پای ماه در اوایل و اواخر ماه قمری و همچنین در چهاردهم ماه که کُره ماه حالت بدر را دارد می شود مخصوصاً در زمان ماه افروختگی ، پوسته جامد مناطق مستعد زیر پای ماه که بی ساپورت و بی تکیه گاه است دچار شکستن و فرو ریختن « زلزله » می شود.

مقالات بیشماری در مورد زلزله ها نوشته ام که چکیده آنها به قرار زیر است :

1 ــ زلزله ها باعث تکامل سیارات و رسیدن آنها به فاصله حیات « فاصله تا خورشید ـ تنگ تر شدن حلقه مدار انتقالی » می شود .

2 ــ  زلزله ها باعث کوچک شدن و به تحلیل رفتن سیارات و قمرها می گردد و در این فرایند ، محتویات و ذرات نامیرای درون آنها طی واکنشهای هسته ای به صورت ذرات انوار شفق قطبی به پهندشت فضا ساطع می گردند تا در گوشه دیگری از فضا ، ملات و مصالح زایش ستارگان وکهکشانهای آینده باشند که در این رابطه شواهد دیرینه شناسی ثابت می کند که در گذشته های دور ، کُره زمین بسیار از خورشید دور تر بوده ، روزهای کوتاه و سالهای طولانی داشته ، سرعت وضعی شدید تر و در نتیجه میدانهای مغناطیسی قوی تر داشته ، دارای نیروی جاذبه قوی تر بوده و موجودات اولیه آن هم به تناسب نیروی جاذبه زیاد و حجم عظیم سیاره زیستگاهشان همگی غول پیکر و از نوع ماهیها وخزندگان بوده اند و کم کم کُره زمین در اثر زلزله ها به تحلیل رفته و کوچکتر شده ، مدار انتقالی اش تنگ تر و به خورشید نزدیکتر ، روزهایش بلند تر و سالهایش کوتاهتر و موجودات آن هم در اثر تکامل ، خود را با شرایط جدید سیارهشان وفق داده وکوچکتر و از گونه ای به گونه دیگر تغییر پیدا کرده اند.

3 ــ زلزله عبارت است از شکسته شدن پوسته جامد زمین منطقه ای که بی ساپورت و بی تکیه گاه شده باشد یعنی زیر پوسته جامد آن منطقه حفره و فضای خالی بوجود آمده باشد و جای شکستگی ها هم گُسل است.

4 ــ پس از هر زلزله سهمگینی و شکسته شدن و فرو افتادن پوسته جامد آن منطقه ، منطقه زلزله زده مانند بشقاب ته گودی دهها متر فروکش می کند و پائین تر می رود بر این مبناست که آب چاههای عمیق مناطق زلزله زده بالا می آید در اصل ، منابع آبهای زیر زمینی بالا نمی آیند بلکه این پوسته زمین منطقه است که در اثر شکسته شدن و فرو افتادن پائین می رود.

5 ــ زمانی  که زیر پوسته جامد منطقه ای خالی شده باشد پوسته جامد این منطقه مانند سقف بی اتکا مستعد شکسته شدن و فرو ریختن یعنی زلزله است و زمانی این زلزله رُخ می دهد که پوسته دچار تنش شود و این تنش می تواند آبگیری یک سد بزرگ و یا موقعیت نیروی جاذبه ماه و خورشید بر فراز منطقه و ساعات خارج شدن منطقه زیر پای ماه از حالت مدگرفتگی به طرف جذر گرفتگی باشد که بیشترین زمین لرزه ها در اوایل و اواخر ماههای قمری و همچنین در چهاردهم ماه قمری که خورشید وماه و زمین در یک راستا قرار می گیرند و مخصوصاً در لحظه ماه افروختگی که بیشترین جذر و مد بوجود می آید ، بوقوع می پیوندد.

6 ــ درزمان لکه های خورشیدی بواسطه شدت یافتن چسب های هسته ای ارسال شده از خورشید و فعل انفعالات آنها بر درون زمین ، زلزله ها شدت پیدا می کنند که پیامد این شدت یافتن زلزله ها ، شدت یافتن انوار شفق های قطبی است .

7 ــ شدت جاذبه الکتریکی هر منطقه رابطه مستقیمی با برودت دارد « در این رابطه مقالات بیشماری نوشته ام » یعنی هر چه جاذبه الکتریکی زمین منطقه بیشتر باشد « مقاومت الکتریکی زمین کمتر باشد » آن منطقه سرد تر است به همین علت است که مقاومت الکتریکی زمین مناطق سردسیر و کوهستانی بسیار کمتر از مناطق گرمسیر و یا کویر است و علت تغییرات مقاومت الکتریکی زمین یا جاذبه الکتریکی زمین هم به دو عامل بستگی دارد:

الف ــ چگونگی عناصر رسانائی الکتریکی تشکیل دهنده پوسته زمین.

ب ــ چگونگی فشار ماگمای زیر پوسته جامد زمین چرا که ماگمای مذاب رسانای الکتریکی ست و وقتی فشار ماگما بالا باشد اتصال الکتریکی پوسته جامد منطقه با درون زمین « پوزیترونها ـ ضد الکترونها » کامل تر در نتیجه جاذبه الکتریکی منطقه بالا می رود یعنی مقاومت الکتریکی زمین منطقه کم می شود و بالعکس وقتی که فشار ماگما کم شود اتصال الکتریکی پوسته با درون زمین ناقص می شود و جاذبه الکتریکی زمین منطقه کم می شود « مقاومت الکتریکی زمین منطقه زیاد می شود» بر این مبناست که به محض زمین لرزه و افتادن پوسته جامد منطقه زلزله زده در حفره زیرین و در درون ماگمای مذاب زیرین ، اتصال الکتریکی پوسته منطقه زلزله زده با درون زمین کامل می شود که نتیجه آن شدت یافتن جاذبه الکتریکی یا پائین آمدن مقاومت الکتریکی زمین منطقه است که پیامدش برودت ناگهانی و سردی استخوان سوز منطقه زلزله زده است که بارها هشدار داده ام، شب زلزله زدگاه سرد و استخوان سوز است والویت رساندن چادر وپتو وسایل گرمازا از آذوقه هم واجب تر است.

8 ــ بالا رفتن جاذبه الکتریکی پوسته منطقه زلزله زده علاوه بر برودت باعث تخلیه بار الکتریکی ابرها و بارندگی های سیل آسا می شود کما اینکه بعد از زمین لرزه های سهمگین اگر آسمان منطقه از ابر پوشیده باشد رگبار های باران اجتناب ناپذیرند.

9 ــ قبل از زلزله چون زیر پوسته جامد منطقه مستعد زلزله ، حفره و فضای خالی وجود دارد و اتصال الکتریکی پوسته جامد با درون زمین کامل نیست در نتیجه برودت هم بسیار کم می شودبنابراین اگر هوای منطقه ای نسبت به ماهها و روزهای مشابه سالهای قبل به صورت غیر متعارفی گرم شود و مقاومت الکتریکی زمین آن منطقه بالاتر رود نشان دهنده خطر وقوع زمین لرزه می باشد.

10 ــ اگر میزان کم شدن جاذبه الکتریکی « زیاد شدن مقاومت الکتریکی » مناطق مختلف توسط ایستگاههائی ثبت ومقدار آنرا با میزان ماههای مشابه سالهای قبل آن منطقه بسنجند ، شناسائی مستعد بودن منطقه به زلزله قابل تشخیص خواهد بود.

11 ـ به همین ترتیب اگر در این ایستگاهها مقدار تغییرات شتاب ثقل زمین را نسبت به ماههای مشابه سالهای قبل سنجیده شود ، بالا رفتن غیر متعارف شتاب ثقل بر فرار زمین منطقه نشانه مستعد بودن منطقه از لحاظ زلزله است .

12 ـ باز کم شدن غیر متعارف قدرت میدانهای مغناطیسی هر منطقه نسبت به ماههای مشابه سالهای قبل نشانه بروز زمین لرزه است.

در اینجا جهت اثبات صحت و سقم این مطالب و در رابطه با جذر و مد ماگمای زیر پوسته جامد زمین و ارتباط آن با جاذبه الکتریکی مناطق و ایجاد برودت ، آزمایشات زیر پیشنهاد می گردد:

گفتیم که در اوایل و اواخر ماههای قمری و همچنین چهاردهم ماه مخصوصاً زمان ماه افروختگی که کره ماه در نطقه حضیضی کمترین فاصله به کُره زمین را پیدا می کند ، جذر و مد آبهای سیال اقیانوسها و دریاهای زیر پای ماه بسیار شدت می یابند و چون ماگمای مذاب زیر پوسته جامد زمین هم سیال است بنابراین ماگما هم همزمان با آب اقیانوسها و دریا ها دچار جذر و مد می شود. آبهای اقیانوسها و دریاها فقط سه چهارم کره زمین را فرا گرفته ولی ماگمای مذاب در سرتاسر زیر پوسته زمین وجود دارد پس هر نقطه از زیر پوسته زمین که در زیر پای ماه قرار گیرد ماگمای مذاب آن دچار جذر و مد می شود.

زمان مد گرفتگی ماگما ، ماگما بالا می آید وبه زیر پوسته جامد منطقه فشار می آورد که نتیجه اش کامل شدن اتصال الکتریکی مذاب با زیر پوسته جامد است یعنی جاذبه الکتریکی منطقه مد گرفته بالا می رود « مقاومت الکتریکی کم می شود » که پیامدش برودت است بالعکس در زمانی که ماگما دچار جذر می شود ،فشار ماگما پائین می آید و اتصال الکتریکی ماگما با زیر پوسته جامد زمین ناقص می گردد در نتیجه جاذبه الکتریکی منطقه جذر گرفته کمتر و برودت هم کمتر می شود.

بنابراین :

در مناطقی که زیر پای ماه و در معرض جذر ومد هستند ، در لحظه مد هوای منطقه سرد ، در مناطق خشکی ویا آبی ، طوفان و باد و خطوط انتقال فشار قوی در این منطقه به ماکزیمم استهلاک می رسند و بالعکس ساعاتی بعد که منطقه به مرحله جذر و فروکش کردن ماگما می رسد ، هوا گرمتر ، طوفان و باد کمتر و مقداری از استهلاک خطوط انتقال فشار قوی کاسته می شود.

احمد فتحی مدیر وبلاگ « اسرار ناب هستی »

 

 

 

 

ناگفته های علمی در موردکلوتهای شهداد و گندم بریان...کویر لوت

قابل توجه فیزیکدانان ، زمین شناسان ، هواشناسان و...

شهداد زلزله خیز این چاله فلات ایران ، دارنده اولین درفش و پرچم فلزی در جهان ، با تمدنی به قدمت 6هزارسال که روزگاری مرکز ایالت آراتا بوده ، جای گرفته در حاشیه باختری لوت مرکزی و در فاصله 70 کیلومتری از شمال شرق کرمان و با ارتفاع فقط 430 متر از سطح دریا که آنرادر ردیف گودترین منطقه ایران قرار داده است ومخصوصاً با سه دهانه آتشفشان آن که در گندم بریان قرار دارند ، تداعی ذهنیت ژرف ترین گودال جهان یعنی گودال ماریانا با ژرفای 11 کیلومتر در منطقه اقیانوس آرام را بوجود می آورد.

تشابه نزدیکی بین این دو منطقه شهداد و گودال ماریانا وجود دارد . هر دو ژرف ترین هستند و نواحی اطراف این دو منطقه نیز زلزله خیز هستند وچون زلزله ها و آتشفشانها با یکدیگر عجین هستند ، دهانه های آتشفشانی متعددی هم پیرامون این دو منطقه وجود دارد بطوریکه در اطراف اقیانوس آرام کمربندی از کوههای آتشفشانی مستقر شده اند و آتشفشانهای شهداد هم در گندم بریان قرار گرفته اند.

زلزله ، شکسته شدن و فرو ریختن پوسته جامد زمین است و وقتی که پوسته داخل مذاب زیرین خود فرو می افتد قاعدتاً فشار ماگما با لا می رود و اگر فشار مذاب از حد متعارفی بالاتر رود این مذاب به صورت ماگما از سوپاپ اطمینان « دهانه آتشفشان » به سطح زمین فوران می کند بر این اساس است که در منطقه زلزله خیز اقیانوس آرام ، دهانه های آتشفشانی زیاد وجود دارد و علت زلزله خیزی اقیانوس آرام هم گودال ماریاناست چرا که کُره زمین از منطقه گودال ماریانا و دیگر مناطق زلزله خیز به تحلیل می رود یعنی پوسته زمین آن منطقه مرتب و بی وقفه می شکند و فرو می ریزد در نتیجه کف گودال فروکش می کند و ژرف تر می شود از طرفی برای اینکه کره زمین هم برای حفظ شکل هندسی کروی بودن و اینکه خللی در حرکت چرخشی وضعی اش بوجود نیاید ، قاره ها مخصوصاً قاره آمریکا از غرب اروپا  و و غرب افریقا کنده شده و با حرکت خود به سوی اقیانوس آرام وگودال ماریانا با خاک خود ، مواد تحلیل رفته پوسته منطقه ماریانا را جبران کند تا شکل هندسی کروی بودن زمین حفظ شود . بر این اساس ، زلزله ها باعث تحلیل رفتن و کوچک شدن زمین هستند حالا نه تنها کره زمین بلکه همه سیارات و قمرها بر اثر زلزله هایشان به تحلیل می روند.

گود ترین نقطه فلات ایران با 56 متر ارتفاع از سطح دریا در کلوتهای شهداد قرار دارد و علت این ژرفای غیر متعارف در این منطقه زلزله خیز چیزی به غیر از بروز زمین لرزه های متوالی چند میلیون ساله نیست یعنی سمت و سوی حرکت پوسته جامد زمین استان کرمان « دراشتقاق قاره ها نظریه آلفرد واگنر » به طرف کلوتهای شهداد است.

«توضیح اینکه تکتونیک صفحه ای یا فرو رفتن صفحات زمین به زیر یکدیگر در اندیشه هایم جایگاهی ندارد و نظریه واقعی اشتقاق قاره های دانشمند بزرگ آلمانی آلفردواگنر را به گونه ای دیگر به غیر از تکتونیک صفحه ای یعنی تحلیل رفتن کره زمین در اثر زلزله ها می بینم »

پس زلزله خیز بودن حوزه شهداد بخاطر گود بودن پوسته زمین این منطقه است.

در 40 کیلومتری شمال شرق شهداد شهر افسانه ای کلوتها قرار دارد که حیات نباتی و حیوانی در این قسمت ازکره خاکی محو می گردد ...همانند شهری بزرگ با ساختمانهای کوتاه و بلند واز آن به عنوان شهر کلوخی خیالی یاد می شود.

طول این شهر خیالی 145کیلومتر و عرض آن 80 کیلومتر که بیش از 11هزار کیلومتر مربع وسعت دارد.

این منطقه دیدنی کویری به لحاظ داشتن شرایط نادر و منحصر به فرد خود ، جاذبه توریستی مهمی پیدا کرده است وگردشگران اقصی نقاط دنیا از آن دیدن می کنند و قطب گردشگری مهمی در این ناحیه بوجود آمده است حتی به خاطر شفاف بودن آسمان شبهایش هرازگاهی علاقمندان به نجوم و ستاره شناسی هم با تلسکوپ هایشان در آنجا مستقر می شوند ولی با وجود این هنوز اهمیت این منطقه را از لحاظ تحقیقات علمی نمی شناسند وپتانسیل های تحقیقات علمی و پژوهشی آن از چشم پنهان مانده و آنرا فقط به عنوان جاذبه توریستی می بینند و وقتی اهمیت این موضوع واضح تر می شود که در داخل این کلوتها و در فاصله 20کیلومتری از آن ، منطقه عجیب تری به نام گندم بریان به طول 48کیلومتر و به عرض 10 کیلومتر و مساحت تقریبی 480 کیلومتر مربع وجود دارد که این منطقه با گرمای 76درجه سانتیگرادی و به روایتی دیگر ، 100درجه سانتیگرادی ،گرمترین نقطه سطح کره زمین است بنابراین برای کشف علت های علمی عجایب آن ، جا دارد در آنجاکمپی مطالعاتی و تحقیقاتی هم در کنار کمپ های توریستی بوجود آید.

هوای منطقه گندم بریان آنقدر داغ است که دانه های گندم را برشته می کند و وجه تسمیه نام این منطقه هم از همین داغ و سوزندگی آمده است ولی چرا گندم بریان چنین داغ و سوزنده است که بازدید از آنجا فقط در فصل زمستان امکان پذیر است؟!

در حال حاضر دو علت را برای گرما و داغی این منطقه عنوان می کنند:

1 ـ سنگهای سیاه بازالتی که تمام منطقه را پوشانده باعث جذب حرارت نور خورشید و ایجاد گرما می شود.

2 ـ پست بودن این منطقه چون گندم بریان فقط 400 متر از سطح دریا ارتفاع دارد و هر چه مناطق پست تر باشند هوای گرمتری دارند.

ولی!...ولی چرا شهر اهواز که با ارتفاع 18 متر از سطح دریا یعنی 382 متر از گندم بریان پائین تر است هوایش فقط به46 یا ماکزیمم 50 درجه می رسد ؟!...و همینطورچرا شهرهای بندری سواحل خلیج فارس که هم سطح آبهای آزاد هستند مانند گندم بریان حرارت هوای غیر متعارفی پیدا نمی کنند ؟!

آیا چگونگی ارتفاع مناطق از سطح دریا در دمای محیط آن منطقه تأثیر گذار است؟! و یا در پشت این قضیه یک اصل فیزیکی مهمی نهفته است ؟!

زمین و سیارات و حتی قمرها علاوه بر دو نیروی متضاد جاذبه و دافعه دارای نیروی مهم جاذبه الکتریکی هم هستند و در سیاره زمین این نیروی جاذبه الکتریکی باعث جذب و بلعیدن الکتریسیته سطح خود می شود و عمل جذب هم توسط رسانائی پوسته جامد زمین انجام می شود حال هر چه پوسته جامد زمینی رسانا تر باشد ،زمین آن منطقه مقاومت الکتریکی کمتری داردو شدید تر ابرها را به خود جذب و بار الکتریکی آنها را تخلیه و بارندگی های شدید بوجود می آورد  بالعکس هر چه پوسته زمین منطقه ای عایق تر باشد ، زمین آن منطقه مقاومت الکتریکی بالاتری دارد و به علت عدم توان جذب ابرها ، بارندگی کمتری را دارد.

مهمترین مکانیزم جاذبه الکتریکی یا چگونگی مقاومت الکتریکی پوسته زمین هر منطقه ای ، تعیین کننده میزان بارندگی ها و دمای هوای آن منطقه است.

میدانیم زمین میلیاردها سال در فضای منظومه شمسی بی وقفه در معرض تابش نور گرمابخش و به دور خورشید در چرخش است و روزانه مقدار عظیمی از حرارت خورشید را دریافت می کند حال سوال این است چرا سطح زمین به نقطه ذوب و یا آب دریاها و اقیانوسهای آن به نقطه جوش نمی رسد و همواره دمای هوای این سیاره متعادل زیست نباتی و جانوری بوده است؟!

شاید بعضی از متخصصین حرارت جذب شده از خورشید را به عنوان انرژی نگاه کنند و بگویند که این انرژی در سطح زمین صرف کار از قبیل تبخیر آب دریاها ، جریان باد ، فرسایش و غیره شده است ولی این جواب اصلاً منطقی نیست چرا که حرارت دریافت شده از خورشید آنقدر زیاد است که با این استدلال توجیه نمی شود.

در اینجا نظر فیزیکدانان را به این اصل مهم جلب می کنم که گرما وحرارت در قالب انرژی ، سفسطه است و انرژی ، هویت واقعی گرما نیست .باید گرما را از قالب انرژی بیرون آوریم و با نگاه ماده و یکی از ذرات جهان به آن بنگریم و بعد بپذیریم که ذرات گرما قابل تبدیل به ذرات الکترون « الکتریسیته » هستند.

سطح پوسته زمین « همچنین سطح سیارات و قمرها » در برابر حرارت و همچنین تابش گرمای خورشید خاصیت ترموکوپلی دارد و ذرات گرما را به ذرات الکترون « الکتریسیته » تبدیل می کند .

ذرات گرمای تابشی خورشید پس از برخورد با سطح زمین به الکتریسیته تبدیل شده و این الکتریسیته بوجود آمده توسط جاذبه الکتریکی زمین و از طریق رسانائی پوسته زمین جذب درون زمین می شود حالا هر چه پوسته زمین هر منطقه ای که بخاطر نوع ساختاری خود مقاومت الکتریکی کمتری داشته باشد گرمای بیشتری را به صورت الکتریسیته می بلعد و وقتی که ذرات گرما بدین طریق از محیط بیرون روند لاجرم برودت وسردی« محیط عاری از ذرات گرما » جایگزین می گردد به همین علت است که زمین مناطق سردسیر مقاومت الکتریکی بسیار پائینی دارند.

مصرف فلز سُرب پیشینه تاریخی دارد وپیشینیان از این فلز که به آسانی به نقطه ذوب می رسیده است درآب بندی کف آب انبارها استفاده می کردند .

در تابستانهای گرم کویری ،آب انبارهائی که این فلز در کف آنها تعبیه شده بود دارای آب بسیار سرد و گوارائی بودند « مانند آب انبار گنجعلی خان در کرمان »

فلز سرب ، ترموکوپل تبدیل ذرات گرمای آب به ذرات الکتریسیته و سپس انتقال این ذرات الکتریسیته به اِرت زمین بوده است و وقتی که ذرات گرمای آب بدین طریق از محیط خارج می شدند ، سرما و برودت بر محیط آب انبارحاکم می شده است.

علت گرمای بیش از حد کلوتهای شهداد و بطور کل بیابانهای لوت بخاطر عدم جاذبه الکتریکی پوسته زمین این مناطق است بطوریکه مقاومت الکتریکی آنقدر بالاست که توان تبدیل پذیری ذرات گرما به الکتریسیته وجود ندارد در نتیجه ذرات گرما در سطح چنین مناطقی انباشته می گردد و هوای منطقه را به شدت داغ می کند .

بنابراین پوسته زمین منطقه گندم بریان فاقد جاذبه الکتریکی و دارای مقاومت الکتریکی بسیار بالائی می باشد و همین موضوع باعث انباشتگی ذرات گرما در این منطقه است مضاف بر اینکه سطح بسیار گسترده سنگهای آتشفشانی سیاه و تیره رنگ بازالتی آنجا که باعث جذب بیشتر ذرات گرمای تابشی خورشید می شود مزید بر علت شدت یافتن گرمای آن منطقه است.

در منطقه کلوتهای شهداد و مخصوصاً گندم بریان ، حفر چاه اِرت به هر عمقی مفهوم ندارد چون پوسته زمین آنجا فاقد جاذبه الکتریکی ست به همین سبب و به همین خاطر عدم جاذبه الکتریکی ، ابرها جذب این مناطق نمی شوند و بارشی بر این مناطق ندارند .

متخصصین توانیر به خوبی می دانند که مقاومت الکتریکی زمین های کویری بسیار بالاست یعنی این زمین ها فاقد جاذبه الکتریکی هستند و زمینی که فاقد جاذبه الکتریکی باشد ، زنده نیست و مُرده است .در زمین های مرده کویری حیات شکل نمی گیرد . بارندگی نمی شود زیرا بارندگی نیازمند جاذبه الکتریکی زمین منطقه است .گیاه نمی روید چون فتوسنتز وابسته به جاذبه الکتریکی خاک زمین متصل به ریشه است . حیوان دوام نمی اورد چرا که ترشح غدد و همه اعمال فیزیولوژی اندامش در گرو جاذبه الکتریکی زمین زیستگاهش است .

در خصوص حیات در منطقه داغ گندم بریان لازم به ذکر است که یکی از خصوصیات فیزیولوژی جانوران و گیاهان ، تطابق وخو گرفتن با محیط و تغییر گونه است بنابراین نمی توانیم بطور قطع و یقین حیات را در منطقه سوزان گندم بریان نفی کنیم . داغی باعث نابودی همه جانوران ذره بینی و میکروسکوپی حتی بعضی از حیوانات نمی شود و بعضی از آنها تا حرارتهای مشابه گرمای گندم بریان زنده می مانند و به فعالیت خود ادامه می دهند کما اینکه اخیراً در یکی از دهانه های آتشفشانهای گندم بریان ، نوعی مارمولک مشاهده شده است.

در نفی حیات در منطقه داغ گندم بریان گفته شده است :

«در سال 1365 گوساله ای در این منطقه مُرده بود و پس از گذشت 15 سال از این قضیه ، لاشه این حیوان بدون اینکه در اثر فعالیت میکرواورگانیسم ها متلاشی شود خشک شده اما سالم باقی مانده بود » و بر این اساس این منطقه داغ را از لحاظ عدم حیات وعدم فعالیت میکروارگانیسمها و فساد ناپذیری تشبیه کرده اند به سطح کره ماه.

در رد اینگونه نگاه باید بگویم آنچه باعث عدم فعالیت میکرو ارگانیسمها و عدم تجزیه وعدم فساد لاشه این گوساله در طی این 15 سال شده است فقط داغی شدید هوای این منطقه است و این داغی باعث تبخیر سریع آب درون لاشه حیوان بوده است و مُسلم است میکروارگانیسمها فقط در محیط های خیس و آبکی قادر به فعالیت هستندو وقتی که گوشت سریع تبخیر و خشک شود ، میکروارگانیسمها دیگر قادر به تجزیه و فساد در گوشت خشک شده نیستند که یکی از راههای نگهداری انواع گوشتها  هم خشک کردن ، نمک سود کردن و دودی کردن آنهاست.

اگر در سال 1365 و هنگام مرگ گوساله و برای جلوگیری از تبخیر آب لاشه این حیوان ، لاشه اش را در پلاستیک ضخیمی گذاشته بودند ، اندامش سریعاً فاسد و تجزیه می شد.

احمد فتحی مدیر وبلاگ « اسرار ناب هستی 2 »   

 

 

  

 

 

 

 

سلام
اگر مقاله بررسی اثرات تشعشعات کیهانی بر روی مدارهای مجتمع ماسفت ماهواره در مدارات LEOرا کامل بخواهم باید چکار کنم؟
با تشکر

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی