همپل، تبیین و علیت
کارل گوستاو همپل (1905-1997) جز آن دسته فیلسوفان اروپای مرکزی بود که در 1930 به آمریکا مهاجرت کردند و عمیقاً فلسفه آمریکا را تحت تأثیر قرار دادند. همپل به همراه رودلف کارنپ، ارنست ناگل و هانس رایشنباخ هسته ی مرکزی گذر از پوزیتیویسم منطقی به تجربه گرایی منطقی بودند. نوشته هایش نه تنها به منزله ی مجموعه دستورالعمل هایی برای فلسفه علم در دهه های میانی قرن بیستم بود بلکه همچنان تأثیرگذاریش در شکل دهی زمینه های مهمی از فلسفه ادامه دارد.
همپل که در برلین تحصیل می کرد در اوایل قرن بیستم تحت تأثیر تلاش هایی واقع شد که می خواستند مفاهیم و تکنیک های منطق ریاضی را در علوم تجربی بکار ببرند که در این زمینه رایشنباخ در آلمان و کارنپ و همکارانش در وین پیشگام بودند. حلقه وین امیدوار بودند که بتوانند بیشتر مباحث فلسفه سنتی را با قاعده مند کردن واستفاده از معیاری دقیق برای معناداری به عنوان مسائل کاذب نشان دهند. ملاک موردنظری که به عنوان معیار معناداری برگزیده بودند، عبارات منطقی و ریاضیات را حقایقی تحلیلی و غیر تحلیلی ها را قابلیت آزمون پذیری تجربی می دانست. علوم به عنوان نمونه فیزیک معنادارند زیرا شرط دوم را برآورده می کنند. در حالی که احکام فلسفه سنتی نه حقایقی تحلیلی اند و نه قابلیت آزمون پذیری تجربی را دارند و بنابراین خالی از معنای معرفتی و شناختی هستند.
تبیین
در دهه های آغازین قرن بیستم این اندیشه و باور سنتی که یکی از اهداف دانشمندان میسر ساختن تبیین ها است موقتاً تحت الشاع انتقاد ها قرار گرفت. اندیشه هایی که معتقدند توان تبیینی یک نظریه بازتاب صرفاً ذهنی(سوبژکتیو) داوری ها است و نوشته های دانشمندان از گرایش و توجه آنان به معیار موفقیت پیش بینی حکایت دارد. همپل نقش برجسته ای در بازگرداندن ارزش تبیین علمی ایفا کرد. نخستین مباحث او در این زمینه حاکی از آن است که وی بر خصوصیت عینی تبیین علمی تأکید دارد. عقیده ای که پیش از او تجربه گرایان (برای مثال جان استوارت میل) شاید قدیمی ترینشان ارسطو بر آن تأکید کرده بودند. همپل می گوید تبیین یک واقعیت، وضعیت یا رویداد؛ عبارت است از این که نشان دهیم که چرا انتظار داریم که آن واقعیت، وضعیت یا رویداد باید رخ دهد و از طریق قوانین طبیعت انجام گیرد. کلید تبیین، آنچه قانوناً موردانتظاراست، می باشد.
مهندسی مکانیک شاخهای از مهندسی است که با طراحی، ساخت و راهاندازی دستگاهها وماشینها سروکار دارد. مهندسی مکانیک نقش به سزایی در بالا بردن امنیّت زندگی، بهبود کیفیّت کلّی زندگی، و نیز ایجاد شور و نشاط اقتصادی ایفا میکند.
به جرئت میتوان گفت که مهندسی مکانیک، گستردهترین رشتهٔ مهندسی از نظر دامنهٔ فعالیّتها و کاربردها است.مهندسان مکانیک، اصول اساسی نیرو،انرژی، حرکت و گرما را به کار برده و با دانش تخصصی خود، سیستمهای مکانیکی و دستگاهها و فرآیندهای گرمایی را طراحی کرده و میسازند. مهندسان مکانیک، گسترهٔ وسیعی از دستگاهها، فرآوردهها و فرآیندها را تولید میکنند؛ به عنوان نمونه: ...
مهندسی مکانیک شاخهای از مهندسی است که با طراحی، ساخت و راهاندازی دستگاهها وماشینها سروکار دارد. مهندسی مکانیک نقش به سزایی در بالا بردن امنیّت زندگی، بهبود کیفیّت کلّی زندگی، و نیز ایجاد شور و نشاط اقتصادی ایفا میکند.
به جرئت میتوان گفت که مهندسی مکانیک، گستردهترین رشتهٔ مهندسی از نظر دامنهٔ فعالیّتها و کاربردها است.مهندسان مکانیک، اصول اساسی نیرو،انرژی، حرکت و گرما را به کار برده و با دانش تخصصی خود، سیستمهای مکانیکی و دستگاهها و فرآیندهای گرمایی را طراحی کرده و میسازند. مهندسان مکانیک، گسترهٔ وسیعی از دستگاهها، فرآوردهها و فرآیندها را تولید میکنند؛ به عنوان نمونه: ...
1-نیروی جوانی خود را کشف کنید.
2- با قرآن و نوشتهجات شهید مطهری و دیگر فضلا معرفت دینتان را بالا ببرید.
3- شرح صدر سیاسی داشته باشید.
4- با اقشار مختلف جامعه در ارتباط باشید.
5- نظرات خود را به دستگاهها ارائه کنید و موضعگیری کنید.
6- از قول بدون عمل بپرهیزید.
7- مراقب نگاههای سوسیالیستی و مارکسیستی باشید.
8- به دنبال قلههای علمی باشید.
9- نسبت به اوضاع کشور نقد مستمر و منصفانه داشته باشید.
10- ایده اقتصاد مقاومتی را تبیین کنید.
11- با تشکلهای دانشجویی جهان اسلام ارتباط داشته باشید.
12- جریان دانشجویی موضع انتقادی خودش را حفظ کند.
13- به اوضاع کشور نگاه مستفسرانه داشته باشید.
14- اعلام نظر کارشناسی متفاوت با رهبری، مخالفت با رهبری به حساب نیاید.
15- محیط دانشگاه باید پاکیزه و معنوی باشد.
16- کانونهای تصمیم و اقدام تشکیل دهید.
17- امید را در خود زنده نگه دارید.
18- در مسائل اجتماعی موضعگیری کنید.
19- مراقب رقابت بر سرپرست و مقام باشید.
20- در تصمیمات مصلحتها را در نظر بگیرید.
21- سقف معرفت خود را سایتها و روزنامهها قرار ندهید.
22- آرمانگرایی را با پرخاشگری اشتباه نگیریم.
23- از تصمیمات نسنجینده پرهیز کنید.
24- آرمانگرایی را در دانشگاهها زنده نگه دارید.
25- در تصمیمگیریها مطالعه عالمانه داشته باشید.
از آنجایی که حکایت شهیدان، حکایت فروزندگی انسانهایی است که فروزندگی را به انتها رساندند و از طریق خون خود نامهای برای ما نوشتند و ما همواره در هر سال با یاد آنان آن نامه را میخوانیم تا از فروزندگی عقب نمانیم .
1- هفت نفری که در کوفه از موانع دشمن گذشته وخود را به امام رساندند عبارتند از: انس بن حرث، حبیب بن مظاهر اسدی، مسلم بن عوسجه سعدی اسدی، جبلة بن علی بن شیبانی، زیاد بن عریب حنظلی، حنظة ابن اسعد شبانی و حبشی بن قیس نهمی.
هفت نفری که علی رغم ممانعت دشمن و راههای بسته، خود را به حسین(ع) رساندند و نشان دادند کسی که به پشتوانه ایمان و خرد، متوجه زمانهای شده که انسان را دعوت به مهمترین اقدام میکند، هیچ مانعی را به رسمیت نمیشناسد که از راه خود برگردد.
2- آن کس که رغبتش به امام و مولای خود به اندازه رغبتش به حقیقت شد دیگر دنیایی را غباری بیش نمیداند، غباری که با پراکندهشدنش، حقیقت به بهترین شکل رخ مینمایاند. خود را مانند ذرهای به دامن امام انداختند و با کانون حقیقت او متحد شدند، حقیقتی که آنان را به رایگان پذیرفت و در قرب خود جای داد.
جریان آب در زیر حرم حضرت عباس(س)
3- پنهانی از شهر بیرون میآمدند تا به صحنهای سهمگین در تاریخ پای گذارند. ایمان و خرد آنچنان در وجودشان در هم آمیخته بود که بهخوبی توانستند بفهمند چه کار بزرگی را در ذیل شخصیت امام میتوانند به عهده گیرند و در دشت کربلا، تاریخی به وسعت همهی حقیقت پدید آوردند.
4- انس بن حرث: از کسانی است که رسول خدا(ص)را دیده و از آن حضرت روایت کرده، از جمله میگوید: خودم از رسول خدا(ص)شنیدم - در حالیکه حسین(ع)در کنارش بود- اشاره به حضرت کرد و فرمود: «إِنَّ ابْنِی هَذَا یُقْتَلُ بِأَرْضِ الْعِرَاقِ- فَمَنْ أَدْرَکَهُ مِنْکُمْ فَلْیَنْصُرْه»[1] این فرزندم به سرزمینی از زمینهای عراق کشته میشود، هر کس در آن موقع حضور داشته باشد واجب است که یاریاش کند.
برگرفته از «نگرشی به کربلا با چشم عقل و عاطفه » استاد طاهرزاده
روزانه بدن ما مقدارزیادی از امواج الکترومغناطیس را از طریق وسایل الکتریکی که جزوی از زندگی ما شده است و یا شاید وسایلی خارج از کنترل ما است باشند مانند : چراغهای خیابان ،دریافت میکند.در نتیجه بدن ما توسط امواج الکترومغناطیسی که در اطراف ما هستند شارژ می شود ؛که تباعث ناراحتی ،سردرد ،احساس ناامنی ،تنبلی و درد های گاهگاهی (زمانی) می شود.سوال این است که چگونه بر این دردهای ناگزیر روزمره غلبه کنیم. یک دانشمند غیر مسلمان اروپایی تحقیقات گسترده ای در این باره انجام داده و به نتایج قابل توجهی دست یافت :" بهترین روش برای خلاصی از امواج الکترومغناطیسی ، که به بدن آسیب می رساند ، قرار دادن سر بر روی زمین خاکی است که باعث شار امواج الکترومغناطیسی مثبت از بدن می شود!
در حقیقت این کار شبیه اتصال به زمین در ساختمانهاست ،جایی که هرنوع سیگنالهای الکترومغناطیس مثبت ،مانند رعد و برق به درون زمین تخلیه می شوند.بر طبق این تحقیقات بهترین روش یا شکل برای قرار دادن سر بر روی زمین ،سجده کردن به سمت مرکز زمین است .البته سجده کردن در نماز تنها به بهترین روش برای تخلیه این امواج بر نمی گردد،بلکه برای نزدیک شدن به کسی که این جهان را خلق کرده ، است هر چند در گذشته افراد از منفعت سجده کردن های متعدد که باعث تخلیه اواج مضر از بدن می-شد آگاه نبودند و آنها فقط بخاطر اطاعت از قادر مطلق سجده می کردند زیرا آنها باور داشتن که حکمتی پشت همه این وقایع است ، همانطور که خالق متعال اشاره کرده است.
در توصیف منفعت سجده کردن kalabooshanam MYMmeadh می نویسد:
بک غده ای به نام غده صنوبر در مغز انسان وجود دارد که نقش مهمی در حس جهت یابی بازی می کند؛ شاید با دگرکون کردن امواج الکترومغناطیس ذاتی در داخل مغز ،بتوان به این مکانیسم پاسخ داد.
مسجد ، مکانی برای سجده کردن و عبادت در اسلام است ،مکانی برای اتحاد مسلمانان است.سجده ،نشانگر شکرگزاری و تسلیم نفس به خداوند ، یعنی انسان از دنیا دست کشیده و به خواست خداوند اعتماد کرده در این مورد قرآن میگوید:
"هر که در آسمان و زمین است خواه و ناخواه با سایه هایشان بامدادان وشامگاهان برای خدا سجده می کنند."(13:15) بشر مدام از خداوند طلب بخششهای او را می کند ."اموال و فرزندانتان چیزی نیست که شما را به پیشگامان نزدیک گرداند مگر کسانی که ایمان آورده اند و کارهای شایسته کرده باشند "(34:37) و همچنین امام غزالی می فرماید :"اینجا خصیصه ای وجود دارد که انسان را به نزد خدا سوق میدهد که عبارتند از:قدرت اختیار ،وظایف مذهبی و عدل"ما به سمت قبله سجده می کنیم ،قبله ای مقدس برای مسلمانان جهان که به سمت مکه می باشد. مرکز زمین در ،مرکز جهان مسلمانان، مکانی برای تجمع مسلمانان که محور بهشتی زمین خاکی را در این مکان لمس می کند، یعنی در مکه محدود شده است و همچنین مکه در کتاب مقدس قران به عنوان مادر شهرها (امل کراه) و مرکز زمین نامیده شده است.
مکه تنها مرکز زمین نیست ،بلکه مرکز کل جهان هستی نیز می باشد.
یک فرضیه ای وجود دارد که خیلی سخت است درمورد آن تدبیر کرد :که آیا سنگ سیاهی که در کنار کعبه وجود دارد (حجر الاسود) سنگی آسمانی است یا نه!؟ و اگر چنین است آیا از آن ،امواج الکترومغناطیس در جهت شعاعی خارج می شود یا نه!؟.
غده صنوبری که در مغز انسان وجود دارد بعنوان چشم سوم انسان معرفی شده و نقش مهمی در حس جهت یابی بازی می کند ،شاید با دست کاری در امواج الکترومغناطیس ذاتی موجود در مغز انسان بتوان بر مکانیسم واکنشهای مغناطیسی اثر گذاشت !.
در بدن انسان غلظت (مقدار) زیادی از مغناطیس (اکسید مغناطیسی آهن ) وجود دارد و میلیونها سلول قرمز خون که حاوی آهن است در استخوانهای قاعده جمجمه در داخل بدن انسان می چرخد که این خود باعث شار مغناطیسی می شود. این هنوز تعبیه (معین) نشده که تأثیراتی که آهن موجود در خون ،هنگامی که به نزدیکی مرکز مغز می رود و بر میگردد،بوجود می آورد باعث عادی شدن حس جهت یابی از طرقی (یا هندسی و یا خنثی )به غده صنوبری می شود. علاوه بر این ،این غیر قابل باور است که با قرار دادن پیشانی بر روی زمین به هنگام سجده کردن و روزانه به دفعات متعددی ،امواج الکترومغناطیس امواج الکترو مغناطیس از کعبه به طریق زمین به غده صنوبری فرد در حال سجده خواهد رسید و باعث درست کردن (راست کردن)حس جهت یابی می شود (صراط المستقیم).
این احتمال وجود دارد که یکی از دلایل طبیعی کردن حس جهت یابی توسط امواج الکترومغناطیس متشعشع از سنگ حجرالاسوط از طریق زمین به غده صنوبری فرد در حال سجده ،مسلمانان نیکوکار می باشد . خداوند امر کرده :"در بخشی از شب او را تسبیح کن و بعد از سجده ها " در اینجا کسانی هستند پاسی از شب را به ستایش خداوندشان با سجده کردن و ایستادن می گذرانند ؛" آنانند که در حال سجده و یا ایستاده شب را به روز می رسانند" . (25.64)
رسول محمد (ص)بیان می کند "انسان در حالت سجده کردن به خداوند نزدیکتر می شود " این به معنی نزدیکی به مکان نیست بلکه نزدیکی به اسناد خداوند می باشد.
انجوی نژاد: یکی از دغدغه هایی که بنده داشتم کمبود رفتار دینی در جامعهی دینیای بود. یعنی مردم کاملا نسبت به دین آگاهی دارند، اما رفتارهای دینی بروز پیدا نمی کند. و در زندگی و در نحوه و سبک زندگی مردم این دین دیده نمی شود.
ما از اواخر سال 90 بحث روابط اجتماعی در اسلام را شروع کردیم، که تا پایان سال 91 طول می کشد و طبق فرمایشات دیروز حضرت آقا، که برای جوانان در خراسان شمالی صحبت کردند، خیلی خدا را شکر کردیم که در مسیر دغدغه هایی که آقا نسبت به جوانان و سبک زندگیشان و کمبود رفتار دینی در جامعه دارند بودیم و در مسیر آن دغدغه ها بحثمان را مطرح می کردیم.
بعنوان پیشنهاد؛
دهه اول محرم، دهه ی بسیار پرشوری است؛ جمعیت کثیری می آیند و برای شنیدن هم می آیند، و تاثیر خیلی زیادی هم که خود فضای هیئت و حسینیه و مسجد، بر مخاطب دارد و تاثیر زیادی که خود اباعبدالله (ع) به فضل خدا عنایت می کنند، این دهه زمان بسیار مناسبی است برای ایفای نقش هیئات و وعاظ؛ در مسیر اینکه دغدغه های آقا را بخواهند عملی کنند و سبک زندگی را با رفتارهای اسلامی بخواهند بچینند ان شاءالله.
پیشنهاد
مشخص بنده این است که برای دههی اول محرم امسال، یک عنوان واحد برای همه
منبرها و سخنرانها در تبلیغات دهه محرم داده بشود. یک عنوان واحد انتخاب
بشود، به عنوان اولین کار یکدست و جامع که قرار است در مسیر دغدغه های
مقام معظم رهبری انجام شود و اسمش را بگذاریم «لبیک یا خامنه ای».
مستمع دقیقا نمی داند در چه مورد قرار است صحبت کنیم و وقتی در جلسه می نشیند، تازه متوجه می شود لبیک ما دقیقا به کدام قسمت از دغدغه های مقام معظم رهبری بوده است.
مبلغین عزیز بحث دهه اول را روی روابط اجتماعی در اسلام کار کنند که می شود همان سبک زندگی که آقا دیروز فرمودند.
و
این می شود اولین کار لبیکی متحد ِ با یک عنوان، برای وعاظ و هیئات مذهبی؛
که یک دفعه کشور مواجه می شود با تعداد زیادی هیئت و منبری که همه دارند
یک بحث را مطرح می کنند و وقتی ورود پیدا می کنند به جلسه، می بینند دغدغه ی
سبک زندگی ِ مقام معظم رهبری بوده است.
ان
شاءالله وقتی این کار انجام شد، و اگر عمری باقی بود، هیئات و وعاظ،
سخنرانی ها و کارهای انجام شده با این موضوع را بفرستند که تبدیل به یک نرم
افزار جامع شود و خود ما این کار را انجام می دهیم.وعاظی که برای جوانان صحبت می کنند، هرکدام از منظر خودشان سبک زندگی اسلامی را برای مردم بگویند، و این یک مجموعه ی بسیار کاملی می شود و کاملا قابل استفاده است و می شود روی آن کار کرد.
و به عنوان پیشنهاد محتوایی، محتوایی که بنده خودم استفاده می کنم را برادران عزیزم عنایتی داشته باشند و از منظر خودشان این محتوا را بیان کنند.
«روابط اجتماعی در اسلام»،
کتاب بسیار جامعی است که آستان قدس رضوی در مشهد چاپ کرده و سال ها روی
این قضیه کار کرده اند. بنده هم از این کتاب استفاده کردم و از منظر خودم و
با حواشی و مطالعاتی که با آن ترکیب می کنم، مباحث را ارائه می دهم. و می
تواند یک منبع خوب و مشخص باشد.
کتاب «دغدغه های فرهنگی» که شامل دغدغه های مقام معظم رهبری است که در این چند سال جمع آوری شده، منبع خوبی برای محتوای انتخاب شده است.
آیتم
هایی که آقا در صحبت هایشان مشخص کردند، جست و جو پیرامون این آیتم ها در
متون اسلامی، می تواند جزء منابع قابل استفاده برای منبر باشد و همچنین
فرمایشات دیگری که مقام معظم رهبری طی این سال ها داشتند و در سایت ایشان
هم قابل دسترسی است