باید از دو منظر به حضرت زهرا سلام الله علیهانظر افکند. یکی نظر به حقیقت باطنی آن حضرت و روایات دقیقی که این بُعد از حضرت را معرفی میکند و یکی هم به نقش تاریخی که حضرت علیها السلام بهخصوص پس از رحلت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم ایفاء نمودند.
در نظر به نقش تاریخی حضرت زهرا سخنران در کتاب «بصیرت حضرت زهرا سلام الله علیها» که شرح خطبه آن حضرت در مدینه است. ابعاد نهضتی را که فاطمه سلام الله علیها شروع کرد تا اسلام حقیقی به فراموشی سپرده نشود مورد تحلیل قرار میدهد. ولی استاد طاهرزاده معتقد است تا حقیقتی باطنی و نوری حضرت زهرا سلام الله علیها درست شناخته نشود معنی و جایگاه نقش تاریخی آن حضرت نیز درست تحلیل نمیشود و آنچه فاطمه زهرا سلام الله علیهارا فاطمه کرده است، حقیقت باطنی آن حضرت است، و شناخت آن حقیقت، انسان را وارد معارفی بسیار گرانقدر مینماید که امثال افلاطون با طرح «مُثُل» و فارابی با طرح «عقل فَعّال» به دنبال شناخت آن حقیقت بودند و آن کاری که حکیمان با روش عقلی آرزوی آن را داشتند، پیامبران از طریق وَحی عملی کردند، و فاطمه سلام الله علیها یکی از آن حقایقی است که ارتباط با حقیقت یا بُعد باطنی آن حضرت موجب رسیدن به بصیرتهایی بس بزرگ در عالم معنا خواهد شد و در این کتاب مباحثی مطرح است که این بُعد اخیر مورد توجه قرار گرفته است.
حالا شما حساب کنید ارتباط با حضرت زهرا(س) از طریق معرفت و محبّت به او چه نوری را به بشریت میرساند. متوجّه باشید که اینها خانوادة کرماند و سائل را ردّ نمیکنند و اگر کسی طالب تجلّی انوار مقدس آنها بود، او را محروم برنمیگردانند، آنها تصرّف میکنند و تصرّف آنها، انسان را آسمانی میکند. قلبی که غذایش تسبیح و تحمید و تهلیل و تقدیس است، اگر به ما نظر کند، چگونه قلب ما مفتخر به تسبیح و تحمید و تهلیل و تقدیس خداوند میشود! خدا میداند. مسلّم آن قلب به چیزهایی میرسد که با هزاران هزار کتاب و استاد نمیتوان به آنجاها رسید.
از امام حسین(ع)سؤال کردند: پیامبر خدا(ص) دختران بسیاری داشتهاند و آنها بیشتر از فاطمه(س) با پیامبر(ص) به سربردهاند، ولی چرا این همه عظمت، مخصوص فاطمه(س) است؟ امام حسین(ع) میفرمایند: به جهت خلوص فاطمه(س)؛ یعنی حضرت زهرا(س) تمام وجودشان محو حق بوده و چنین وجود مقدسی که مظهر حق و متذکّر به حق است میتواند ما را حقّانی کند.