سر برآوردنِ تمدن اسلامی از بیداری اسلامی
امام خامنه ای: بیداری اسلامی پدیده شگرفی است که اگر به اذنالله، سالم بماند و ادامه یابد، قادر خواهد بود سر برآوردنِ تمدن اسلامی را در چشماندازی نه چندان دوردست، برای امت اسلامی و آنگاه برای جهان بشریت رقم زند.
امروز در
دوران حرکتهاى امیدبخش بیدارى اسلامى، گاه صحنههائى دیده میشود که نمایشگر تلاش
عملهى آمریکا و صهیونیسم براى تراشیدن مرجعیتهاى فکرىِ نامطمئن از یک سو، و تلاش
قارونهاى شهوتران براى کشاندن اهل دین و تقوا بر سر بساط مسموم و آلودهى خود، از
سوى دیگر است. علماى دین و رجال دیندار و دینمدار، باید بشدت مراقب و دقیق باشند.
دومین نکته، لزوم ترسیم هدف بلندمدت
براى بیدارى اسلامى در کشورهاى مسلمان است؛ نقطهى متعالى و والائى که
بیدارى ملتها را باید سمت و سو دهد و آنان را به آن نقطه برساند. با شناسائى این
نقطه است که میتوان نقشهى راه را ترسیم کرد و هدفهاى میانى و نزدیک را در آن
مشخص نمود.
این هدف نهائى نمیتواند چیزى کمتر از «ایجاد تمدن درخشان اسلامى» باشد.
امت
اسلامى با همهى ابعاض خود در قالب ملتها و کشورها، باید به جایگاه تمدّنىِ مطلوب
قرآن دست یابد. شاخصهى اصلى و عمومى این تمدن، بهرهمندى انسانها از همهى
ظرفیتهاى مادى و معنوىاى است که خداوند براى تأمین سعادت و تعالى آنان، در عالم
طبیعت و در وجود خود آنان تعبیه کرده است. آرایش ظاهرى این تمدن را در
حکومت مردمى، در قوانین برگرفته از قرآن، در اجتهاد و پاسخگوئى به نیازهاى
نوبهنوى بشر، در پرهیز از تحجر و ارتجاع و نیز بدعت و التقاط، در ایجاد رفاه و
ثروت عمومى، در استقرار عدالت، در خلاص شدن از اقتصاد مبتنى بر ویژهخوارى و ربا
و تکاثر، در گسترش اخلاق انسانى، در دفاع از مظلومان عالم، و در تلاش و کار و
ابتکار، میتوان و باید مشاهده کرد. نگاه اجتهادى و عالمانه به عرصههاى گوناگون، از علوم انسانى تا نظام تعلیم و تربیت رسمى، و از
اقتصاد و بانکدارى تا تولید فنى و فناورى، و از رسانههاى مدرن تا هنر و سینما، و
تا روابط بینالملل و غیره و غیره، همه از لوازم این تمدنسازى است.
تجربه نشان
داده است که اینها همه، کارهاى ممکن و در دسترس توانائیهاى جوامع ما است. نباید با
نگاه شتابزده یا بدبینانه به این چشمانداز نگریست. بدبینى به توانائیهاىخود،
کفران نعمت الهى است؛ و غفلت از امداد
الهى و
کمک سنتهاى آفرینش، فرو لغزیدن به ورطهى«الظّانّین
بالله ظنّ السّوء» است. ما میتوانیم حلقهى انحصارات علمى و اقتصادى و
سیاسىِ قدرتهاى سلطهگر را بشکنیم و امت اسلامى را پیشروِ احقاق حق اکثریت ملتهاى
جهان که اینک مقهور اقلیت مستکبرند، باشیم.
تمدن
اسلامى میتواند با شاخصههاى ایمان و علم و اخلاق و مجاهدت مداوم، اندیشهى
پیشرفته و اخلاق والا را به امت اسلامى و به همهى بشریت هدیه دهد و نقطهى
رهائى از جهانبینى مادى و ظالمانه و اخلاقِ به لجن کشیدهاى که ارکان تمدن
امروزىِ غربند، باشد.
مطلب سوم
آن است که در نهضتهاى بیدارى اسلامى باید تجربهى تلخ و دهشتناک تبعیت از غرب در
سیاست و اخلاق و رفتار و سبک
زندگى،
مورد توجه دائم باشد. کشورهاى مسلمان در بیش از یک قرن تبعیت از فرهنگ و سیاست
دولتهاى مستکبر، به آفات مهلکى همچون وابستگى و ذلت سیاسى، فلاکت و فقر اقتصادى،
سقوط فضیلت و اخلاق، عقبماندگى خجلتآور علمى، دچار شدند؛ و این در حالى بود که
امت اسلامى از سابقهاى افتخارانگیز در همهى این عرصهها برخوردار بود.
این سخن را
نباید به معنى دشمنى با غرب دانست. ما با هیچ گروهى از انسانها به خاطر تمایز
جغرافیائى، دشمنى نداریم. ما از على (علیهالسّلام( آموختهایم که در بارهى انسانها فرمود « امّا اخ لک فى الدّین او نظیر لک فى الخلق » ادعانامهى ما، علیه ظلم و استکبار، و
تحکّم و تجاوز، و فساد و انحطاط اخلاقى و عملى است که از سوى قدرتهاىاستعمارى و استکبارى بر ملتهاى ما وارد شده است. هماکنون
نیز تحکّمها و دخالتها و زورگوئیهاى آمریکا و برخى دنبالهروانش در منطقه را در
کشورهائى که نسیم بیدارى در آنها به طوفان قیام و انقلاب بدل شده است، مشاهده
میکنیم.