علم

علم

علم نوری است که خداوند در دل هر کس که بخواهد قرار می دهد.

پیوندهای روزانه
پیوندها

۱۱۸ مطلب توسط «هادی رزمجوئی» ثبت شده است

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ شهریور ۹۲ ، ۲۱:۵۵
هادی رزمجوئی

حرم حضرت معصومه (س) همیشه برام حال و هوای دیگه ای داره و به لطف خانم در روز ولادتش برکات بزرگی نصیبم شده که ویژه ترینش امروز نصیبم شدم، در حقیقت نصیبمان شد و دیگه ما شدیم!

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۶ شهریور ۹۲ ، ۲۲:۴۴
هادی رزمجوئی

جایگاه امام صادق(ع) در دین اسلام به جایگاه حضرت عیسی(ع) در دین یهود می‌ماند. هزار و ۴۰۰ قبل از عیسی(ع)، حضرت موسی(ع) کتاب تورات را که شامل فقه و شریعت خدا از حق تعالی دریافت کرد و به نزد علمای یهود به ودیعت نهاد. اما صراحت تورات باعث می‌شد تا علمای فاسق آینده به تحریف آن دست بزنند. خداوند به توسط کتب و صحیفه‌های حضرات داوود و سلیمان و اشعیاء و ارمیاء و نهایتاً حضرت عیسی(ع)، موارد تحریف شده را گوشزد می‌کرد. لذا یهودیانی که موارد تحریف‌شدۀ دین را از طریق حضرت عیسی(ع) آموختند خود را «ناصری» یا «نصاری» ‌خواندند. در باب پنجم از انجیل متی آمده است که حضرت عیسی(ع) فرمود که من باطل کننده تورات نیستم و حتی نقطه یا همزه‌ای از تورات باطل نخواهد شد تا وقتی که تمام آن به وقوع بپیوندد. قرآن کریم نیز رسالت حضرت عیسی(ع) را در ذیل رسالت حضرت موسی(ع) بیان فرموده است (نگا. بقره/ ۸۷). لذا بر خلاف آنچه پولس تعلیم می‌داد، نصارای حقیقی به دین و شریعت یهود اعتقاد داشتند. آنها که در خاورمیانه سکنی داشتند با ظهور دین اسلام به سرعت مسلمان شدند اما مسیحیان که دین خود را از پولس گرفته بودند به همانطور ماندند.

شباهت‌های دین اسلام و یهود

دین مبارک اسلام حقایقی را آورده است که قبلاً نمونه‌ کوچکی از آن در دین یهود به وقوع پیوسته است. لذا قرآن کریم بیش از پانصد آیه در خصوص تاریخ بنی‌اسرائیل دارد و خداوند تعالی بدین طریق مسلمانان را به این موضوع خاص توجه داده است. در این باره حدیث حیرت انگیزی از پیامبر اکرم نقل است که فرمود:
کلّ ما کان فی بنی‌اسرائیل یکون فی هذه الامة مِثلُهُ، حَذوُ النّعل بالنّعل و القُدوَة بالقُدوَة. (بحارالانوار، ج ۵۳، ص ۱۰۸). هر آنچه در بنی¬اسرائیل واقع شده در این امت همانند آن واقع می¬شود، قدم به قدم و نمونه به نمونه.

غیر از تشابه در وقایع تاریخیِ امت‌های یهود و اسلام، حتی پیامبر اکرم(ص) و امامان شیعه(ع) نیز با انبیاء و صالحان بنی‌اسرائیل تشابه دارند. برخی از آن موارد از این قبیل است:

ـ حضرت رسول‌الله(ص) با حضرت موسی(ع) به سبب مؤسس بودنشان شباهت دارند.

ـ امام علی(ع) به لحاظ معاونتش در امر رسالت با حضرت هارون(ع) (چنانکه در حدیث منزلت آمده است.)

ـ همچنین امیرالمؤمنین(ع) به جهت وصایت رسول‌الله(ص) با یوشع بن نون(ع) شبیه است که وصی موسی(ع) بود.

ـ حضرت فاطمه(س) و حضرت مریم(س) در موارد متعدد شبیهند.

ـ امام حسن(ع) و امام حسین(ع) و امامان از نسل ایشان، با دو پسر هارون و نسلشان از لاویان

ـ امام سجاد(ع) به لحاظ مزامیر و مناجات‌هایش، با حضرت داوود(ع)

ـ امام باقر(ع) و امام صادق(ع) به جهت تعالیمشان و زدودن تحریفات از دین، با حضرت عیسی(ع)

ـ امام کاظم(ع) به سبب زندان رفتنش با حضرت یوسف(ع)

ـ امام رضا(ع) نیز به لحاظ صدارتش به یوسف(ع) می‌ماند

ـ و حضرت امام مهدی(عج) به جمال و چند وصف دیگرش و نیز به سبب غایب از نظر بودنش به یوسف(ع) در دوران غیابتش شبیه است، و به لحاظ جنگ‌هایی که علیه دشمنان خواهد کرد به داوود نبی(ع)، و برای حکومتی که در آتیه خواهد داشت به حضرت سلیمان(ع) بن داوود(ع). مضافاً به اینکه حضرت صاحب‌‌الزمان(عج) در نام و کنیه و سایر خصال خود بیش از همه به حضرت رسول‌الله(ص) مانند است.

برخی سخنان امام صادق(ع)

در زیارت وارث می‌خوانیم که حضرت امام حسین(ع) وارث انبیاء الهی، آدم و نوح و ابراهیم و موسی و عیسی علیهم السلام بوده است و همچنینوارث جدش حضرت رسول‌الله و امیرالمؤمنین علیهما السلام. این زیارت به ما خبر می‌دهد که علم و کتب انبیاء به امامان شیعه ارث رسیده است. حضرت امام حسین(ع) نیز آنها را به فرزندش امام سجاد ارث نهاد و او به امام باقر(ع) سپرد و سپس به نزد امام صادق(ع) رسید و این میراث اکنون نزد امام دوازدهم حضرت صاحب الزمان(عج) است. وقتی که امام عصر ظهور فرماید حجت و برهان او بر یهودیان مؤمن نشان دادن تابوت عهد موسی(ع) است که از زمان حملۀ بخت النصر به بیت المقدس در سال ۵۸۶ قبل از میلاد، به اذن خدا پنهان شده است. صهیونیست در سال‌های اخیر در ذیل مسجد الاقصی به دنبال آن می‌گردند زیرا بدون آن عملاً معبد سوم یهود پای نخواهد نگرفت و ساخته نخواهد شد. و همچنین حجت و برهان حضرت صاحب الزمان(عج) بر مسیحیان مؤمن، وجود شخص حضرت عیسی(ع) است که برای آن حضرت تبلیغ می‌کند و مردم را به پیروی از آن جناب دعوت می‌کند.
الإرشاد للمفید/ /ترجمه رسولى محلاتى، ج ‏۲، صص ۱۸۰ تا ۱۸۲
۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۱ شهریور ۹۲ ، ۱۰:۵۷
هادی رزمجوئی

رضوانۀ هادی اگر از من چون و چرای رفتن بابایش را بپرسد، به او خواهم گفت من و بابایش شنیدیم که آنطرف خط، بعد از اذان صبح فریاد می‌زدند لبیک یا یزید، لبیک یا معاویه.

یادداشتی از سیدعلی فاطمی از همراهان شهید هادی باغبانی، مستند ساز ایرانی در سوریه:

همان روز اول که آمدن هادی با ما قطعی شد، آمد که وسایل را تحویل بگیرد. وسواس داشت که زودتر به زیر و بم هندی‌کم جدید آشنا شود. فردایش آمد پرسید:«سید وقت داری»؟ مقابلم که نشست گفت:«سفارشی چیزی داری»؟ گفتم:«کفش خوب بردار و زنده برگرد». اینطور بود که برای اولین بار با هم همکلام شدیم

دو روز از رسیدنمان به سوریه نگذشته بود که با هم رفتیم حلب. سر نترسی داشت ولی بی ترسی اش از حماقت نبود. از اطمینان بود. انگار تکلیفش را می دانست. همین بود که هر شب که برمی گشتیم هتل، با اشتیاق تصویرهای آن روزش را نشانم می داد و به بحثم می کشید سر قاب و زاویه و موضوع. مثل شکارچی ها چشم هایش برق می زد وقتی از سوژه هایی که گرفته بود حرف می زد، و اگر سوژه ای از دستش در رفته بود به وضوح کلافه می‌شد.

یک هفته شده نشده، پلانی نشانم داد از دخترک سرایدار مدرسه ای، که سر کارش مانده بود و مدرسه خالی را جارو می زد. دخترک سرش را از پنجره درآورده بود و برای دوربین هادی شکلک در می آورد. پلان که تمام شد دیدم چشمش نم دارد. گفت:«سید کار و اینا سر جاش، دلم واسه دخترم تنگ شده». برایم گفت که رضوانه اش سه ساله است و خیلی بابایی است و ...

هادی دو تفاوت عمده با بقیه مستندسازهایی که آمدند سوریه داشت. اول اینکه خیلی زود دلش برای خانه تنگ شد، و دوم اینکه تا کارش تمام نمی شد در لوکیشن می ماند. رفته بودیم از مقاومت مردم سوریه در برابر یکی از عجیب ترین جنگ های تاریخ فیلم بسازیم. هادی بیشتر موضوع کارش نیروهای دفاع وطنی بودند که هسته های مقاومت تشکیل داده بودند و از محله ها و شهرهای خود در مقابل تکفیری ها دفاع می کردند. از زندگی، خانواده، کار، آموزش نظامی، تجهیز و نهایتا عملیات این نیروها تصویر می گرفت. مستند "دسته ایمان، از گردان کمیل" سید مرتضی آوینی را مدام مرور می کرد و دنبال بهینه کردن مدل آن برای جنگ سوریه بود. ایده اش این بود که هر کدام این بچه های سوری، روایتی منحصر به فرد از یکی از نقاط عطف تاریخ بشر هستند.

یادم هست در بازگشت از حلب، یک شب که در لاذقیه منتظر هواپیما ماندیم و بعد از دو هفته خاک و پشه و تیر و ترکش، ساحل مدیترانه خیلی به جانمان نشسته بود، آهی کشید و گفت:«سید خوبه ها، ولی کاش می شد با خانوم بچه ها میومدیم».

 سفر بعدی که معلوم شد من راهی نیستم، زنگ زد و گفت:«میومدی حالا، بی تو صفا نداره ها»، و من گفتم که نمی شود و کار دارم و باید خانه پیدا کنم و اسباب بکشم و ... سفارش دادم که برایم فلان چیز را از فلان جا بخرد و به راننده همیشگی‌مان سلام برساند و به آشپز خوش دست فلان هتل سلام برساند و سالم برود و سالم برگردد.

 خبر شهادتش را که شنیدم فقط پرسیدم کجا؟ راوی گفت ریف دمشق. و من ذهنم رفت به ریف دمشق، کوچه هایی که با هم دویده بودیم، کفش خاکستری اش که روز اولِ بدو بدو زبان باز کرده بود، و کت و شلواری که آورده بود مخصوص اینکه اگر خواستیم برویم زیارت عمه بزرگ بپوشد و شیک باشد.

می گویند مهم است به دست چه کسی کشته می شوی. اصلا درست و غلط بودن راهت را نشان می دهد انگار. رضوانه هادی اگر از من چون و چرای رفتن بابایش را بپرسد، به او خواهم گفت که من و بابا شنیدیم که آن طرف خط، بعد از اذان صبح فریاد می زدند لبیک یا یزید، لبیک یا معاویه...

 

 

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۳ شهریور ۹۲ ، ۰۹:۱۲
هادی رزمجوئی

ضرب‌المثل رایجی در آمریکای لاتین وجود داره که می‌گه: « می‌دونید چرا هیچ‌ وقت در آمریکا کودتا نمیشه؟ برای اینکه تو خاک آمریکا، سفارت آمریکا وجود نداره!»

۰ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۲۸ مرداد ۹۲ ، ۲۲:۳۷
هادی رزمجوئی

استاد بزرگ اخلاق آقای میرزا اسماعیل دولابی پیش از وفات برای زندگی مومنانه 15 دستورالعمل را ذکر می‌کند که به ترتیب در ذیل آورده شده است:

 

1.       هر وقت در زندگی‌ات گیری پیش آمد و راه بندان شد، بدان خدا کرده است؛ زود برو با او خلوت کن و بگو با من چه کار داشتی که راهم را بستی؟ هر کس گرفتار است، در واقع گرفته ی یار است.

 

2.       زیارتت، نمازت، ذکرت و عبادتت را تا زیارت بعد، نماز بعد، ذکر بعد و عبادت بعد حفظ کن؛ کار بد، حرف بد، دعوا و جدال و نکن و آن را سالم به بعدی برسان. اگر این کار را بکنی، دائمی می شود؛ دائم در زیارت و نماز و ذکر و عبادت خواهی بود.

 

3.       اگر غلام خانه‌زادی پس از سال ها بر سر سفره صاحب خود نشستن و خوردن، روزی غصه دار شود و بگوید فردا من چه بخورم؟ این توهین به صاحبش است و با این غصه خوردن صاحبش را اذیت می کند. بعد از عمری روزی خدا را خوردن، جا ندارد برای روزی فردایمان غصه دار و نگران باشیم.

 

4.       گذشته که گذشت و نیست، آینده هم که نیامده و نیست. غصه ها مال گذشته و آینده است. حالا که گذشته و آینده نیست، پس چه غصه ای؟ تنها حال موجود است که آن هم نه غصه دارد و نه قصه.

 

5.       موت را که بپذیری، همه ی غم و غصه ها می رود و بی اثر می شود. وقتی با حضرت عزرائیل رفیق شوی، غصه هایت کم می شود. آمادگی موت خوب است، نه زود مردن. بعد از این آمادگی، عمر دنیا بسیار پرارزش خواهد بود. ذکر موت، دنیا را در نظر کوچک می کند و آخرت را بزرگ. حضرت امیر علیه السلام فرمود:یک ساعت دنیا را به همه ی آخرت نمی دهم. آمادگی باید داشت، نه عجله برای مردن.

 

6.       اگر دقّت کنید، فشار قبر و امثال آن در همین دنیاقابل مشاهده است؛ مثل بداخلاق که خود و دیگران را در فشار می گذارد.

 

7.       تربت، دفع بلا می‌کند و همه ی تب ها و طوفان ها و زلزله ها با یک سر سوزن از آن آرام می شود. مؤمن سرانجام تربت می‌شود. اگر یک مؤمن در شهری بخوابد، خداوند بلا را از آن شهر دور می‌کند.

 

8.       هر وقت غصه دار شدید، برای خودتان و برای همه مؤمنین و مؤمنات از زنده ها و مرده ها و آنهایی که بعدا خواهند آمد، استغفار کنید. غصه‌دار که می‌شوید، گویا بدنتان چین می‌خورد و استغفار که می‌کنید، این چین ها باز می شود.

 

9.       تا می گویم شما آدم خوبی هستید، شما می گویید خوبی از خودتان است و خودتان خوبید. خدا هم همین طور است. تا به خدا می گویید خدایا تو غفّاری، تو ستّاری، تو رحمانی وخدا می فرماید خودت غفّاری، خودت ستّاری، خودت رحمانی و . کار محبت همین است.

 

10.   با تکرار کردن کارهای خوب، عادت حاصل می شود. بعد عادت به عبادت منجر می شود. عبادت هم معرفت ایجاد می کند. بعد ملکات فاضله در فرد به وجود می آید و نهایتا به ولایت منجر می شود.

 

11.   خدا عبادت وعده ی بعد را نخواسته است؛ ولی ما روزی سال های بعد را هم می خواهیم، در حالی که معلوم نیست تا یک وعده ی بعد زنده باشیم.

 

12.   لبت را کنترل کن. ولو به تو سخت می گذرد، گله و شکوه نکن و از خدا خوبی بگو. حتّی به دروغ از خدا تعریف کن و این کار را ادامه بده تا کم کم بر تو معلوم شود که به راست ی خدا خوب خدایی است و آن وقت هم که به خیال خودت به دروغ از خدا تعریف می کردی، فی الواقع راست می گفتی و خدا خوب خدایی بود.

 

 

13.   ازهر چیز تعریف کردند، بگو مال خداست و کار خداست. نکند خدا را بپوشانی و آنرا به خودت یا به دیگران نسبت بدهی که ظلمی بزرگ تر از این نیست. اگر این نکته را رعایت کنی، از وادی امن سر در می آوری. هر وقت خواستی از کسی یا چیزی تعریف کنی، از ربت تعریف کن. بیا و از این تاریخ تصمیم بگیر حرفی نزنی مگر از او. هر زیبایی و خوبی که دیدی رب و پروردگارت را یاد کن، همانطور که امیرالمؤمنین علیه السلام در دعای دهه‌ی اول ذیحجه می فرماید: به عدد همه چیزهای عالم لا اله الا الله

 

14.   دل های مؤمنین که به هم وصل می‌شود، آب کُر است. وقتی به علــی علیه السّلام متّصل شد، به دریا وصل شده است...شخصِ تنها ، آب قلیل است و در تماس با نجاست نجس می شود ، ولی آب کُر نه تنها نجس نمی شود ، بلکه متنجس را هم پاک می کند."

 

15.   هر چه غیر خداست را از دل بیرون کن. در "الا"، تشدید را محکم ادا کن، تا اگر چیزی باقی مانده، از ریشه کنده شود و وجودت پاک شود. آن گاه "الله"را بگو همه ی دلت را تصرف کند.

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۱ مرداد ۹۲ ، ۱۷:۳۱
هادی رزمجوئی

«یا نُورَ النُّورِ یا مُنَوِّرَ النُّورِ یا خالِقَ النُّورِ یا مُدَبِّرَ النُّورِ یا مُقَدِّرَ النُّورِ

یا نُورَ کُلِّ نُورٍ یا نُورا قَبْلَ کُلِّ نُورٍ یا نُورا بَعْدَ کُلِّ نُورٍ یا نُوراً

فَوْقَ کُلِّ نُورٍ یا نُوراً لَیْسَ کَمِثْلِهِ نُورٌ »

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۱ مرداد ۹۲ ، ۱۷:۵۲
هادی رزمجوئی
آیت‌الله احمد مجتهدی تهرانی : ما می خواهیم همه‌اش نماز بخوانیم. نه بابا بشین یک گوشه یک مقدار فکر کن ببین کی هستی؟ بگو من کی هستم؟ اصلا خودت را پیدا کن. بگرد در آشغال ها یک جواهر را پیدا کن. یک وقت یک جواهر قیمتی قاطی آشغال ها افتاده. برده‌اند ریخته اند در خاک روبه‌ها ولی چون قیمتی است می روی چهار ساعت پنج ساعت، خاک ها را عقب می زنی پیدایش می کنی.


ما هم جواهریم که در این آشغال های دنیا گیر کرده‌ایم. باید بگردیم پیدا کنیم. عجیب است که انسان ها دنبال گم شده شان می گردند، اما دنبال خودشان نمی گردند. بگرد خودت را پیدا کن. خودت به خودت بگو من کی‌ام؟ وضو بگیر یک گوشه بشین صد مرتبه این ذکر را بگو. من که هستم کجا بودم؟ از کجا امده ام؟ کجا می خواهم بروم؟ اینقدر بگو تا خودت را پیدا کنی. وقتی خودت را پیدا کنی ها اینقدر لذت دارد، بفهمی کی هستی. «أتحسب أنّک جرمٌ صغیر؟» تو خیال می کنی که یک آدم دومتر و نیمی هستی؟ «و فیک انطوی العالم الاکبر». در تو عالم بزرگ است. تو خیلی مهمی بشر؟ تو خیلی می توانی ترقی کنی. از ملائکه هم  بیشتر.

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۱ تیر ۹۲ ، ۱۴:۱۷
هادی رزمجوئی

احیاء شب های قدر، همه میان ولی احیا شب نیمه شعبان تنها خواص شرکت می کنن و عامه مردم قدر و منزلت احیاء این شب رو نمی دونن!

امام باقر(ع): شب نیمه شعبان، بعد از لیلة القدر افضل شب‌ها است.

«در روایت است که هر کس این شب را احیا دارد؛ نمیرد دل او در روزى که دل‌ها بمیرند. افضل اعمال این شب زیارت امام حسین علیه السلام است و همچنین دعای کمیل برای این شب وارد شده.»



دوباره بساط طرب شد مهیا، دوباره رسیده شب شور و غوغا


شب می فروشی ، شب باده نوشی ، شب لب نهادن به لبهای صهبا


چه شبها که زهرا دعا کرده تا ما ، همه شیعه گردیمو بی تاب مولا



مسیرت مشخص، امیرت مشخص، مکن دل دل ای دل ، بزن دل به دریا



که دنیا به خسران عقبا نیرزد، به دوری ز اولاد زهرا نیرزد


و این زندگانی فانی، جوانی خوشی های امروز اینجا، به افسوس بسیار فردا نیرزد


اگر عاشقانه هوادار یاری ، اگر مخلصانه گرفتار یاری


اگر آبرو می گذاری به پایش، یقیناً یقیناً خریدار یاری



بگو چند جمعه گذشتی ز خوابت؟، چه اندازه در ندبه ها زاری آری.



به گریه شبی را سحر کردی یا نه ؟ چه مقدار بی تاب و بیمار یاری؟


خدایا به روی درخشان مهدی، به زلف سیاه و پریشان مهدی


 به قلب رئوفش که دریای داغ است ، به چشمان از غصه گریان مهدی


به لب های گرم علی یا علیش ، به ذکر حسین و حسن جان مهدی



به حال نیاز وقنوت نمازش ، به سبحان سبحان سبحان مهدی


به برق نگاه و به خال سیاهش، به عطر ملیح گریبان مهدی



به صوت عراق و شبانگاه شامش، به آهنگ سمت خراسان مهدی



مرا دائم الاشتیاقش بگردان، مرا سینه چاک فراقش بگردان


تفضل بفرما بر این بنده بی سراپا ، مرا همدم و محرم و هم رکاب


سفرهای سوی خراسان و شام و عراقش بگردان.


ندیدم شهی در دل آرایی تو، به قربان اخلاق مولایی تو


دلم جز هوایت هوایی ندارد ، لبم غیر نامت نوایی ندارد


وضو و اذان و نماز وقنوتم ، بدون ولایت صفایی ندارد



بیا تا جوانم بده رخ نشانم، که این زندگانی وفایی ندارد



سحر خیز مکه ، سحر خیز کوفه ، سحر خیز مشهد، سحر خیز کرب و بلا و مدینه، سحرخیز شیراز


سحر یاد ما باش ...


 

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۱ تیر ۹۲ ، ۲۳:۱۸
هادی رزمجوئی

1. انتخابات ریاست جمهوری 92 گرچه با شکست اصولگرایان همراه بود ولی پیروزی از آن مردمی بود که با شرکت 72 درصدی حماسه ای دیگر آفریدن. این بار نیز رهبری عزیز همچون 76، 84 و 88  از رای مردم و جمهوریت نظام دفاع کرد.

ام2. 2. اما ما برخلاف مدعیان دموکراسی نه تنها ادعای تقلب نکرده و سطلی را آتش نزدیم بلکه به رقبا و حامیانشان تبریک گفته و دست همکاری داده برخلاف آنان که با درگیری و اغتشاش و سطل های زباله به استقبال احمدی نژاد رفتند ما با جشن و پایکوبی به استقبال روحانی رفتیم. ما اکنون دکتر روحانی را رئیس جمهور همه می دانیم و امیدواریم دولت ایشان به جای پر کردن بیشتر جیب های قدرت و ثروت، جیب مردم را پر کند و در کنار رفع مشکلات اقتصادی و نیز رشد علمی و پویایی و نشاط، مایه امید مستضعفان جهان باشد.

3.      اما دلایل پیروزی روحانی:

  • دوستان ولایت مدار با پیروزی احمدی نژاد در سال 84 کار را تمام شده دانسته و به نوعی آن را به دولت سپرده و به جای کار و همت مضاعف، آسوده خیال و منفعل شدند. حتی در دانشگاهها هم از دوستان بخاری بلند نمی شد. ما در شرایط سخت احساس مسئولیت بیشتری کرده و به خود می آییم غافل از این که نبرد آغاز شده و آقا خیلی وقت است که آماده باش داده اند.

  • و اما محمود! محمود علی رغم کارهای و توفیقات بسیار و بازگرداندن قطار انقلاب به ریل اصلی خود، در دولت دهم از اصول و اخلاق فاصله گرفته و وارد حاشیه شد و لجوجانه تشخیص خود را بالاتر از قانون دانست و عملاً در دو سال اخیر کشور را در گرانی و بیکاری رها کرد که شاید همه ی این نتیجه ارادت به انسانی از نظر او در حکم انسان کامل در برابر رهبری بود به علاوه غرور! از طرف دیگر سایر اصولگرایان در مجلس تعامل لازم با دولت را نداشته و بعضاً چوب لای چرخ دولت گذاشتد و همچنین بعضی از دوستداران نظام و یاران نخستین وی در اثر بی مهری محمود، به کلی او را در میان هجمه روزانه باند های ثروت و قدرت و نیز نزدیکان ناموجه تنها گذاشتند و شد آنچه نباید می شد.  

  • بعضی از دوستان معتقدند که هر چند جمع آرای اصولگرایان کمتر از روحانی است ولی با این فرض که 30 درصد آرا مردم در روز آخر مشخص می شود و نصیب کاندیدایی خواهد شد که جو عمومی کشور به آن سمت است، در صورت ائتلاف پیروز می شدیم و ... غافل از اینکه چنین فرضی صحیح نیست و همان مردمی که کاری به اصولگرا و اصلاح طلب ندارند سال 84 از سیاسی کاری و بی عدالتی خاتمی به تنگ امده و به امید تغییر به احمدی نژاد رای دادن، همان مردم سال 92 خسته از تورم و گرانی به روحانی رای دادن.

4.      3. در کنار عوامل بالا شاید مهم ترین ضعف گفتمان انقلاب اسلامی نکته ای بود که دکتر جلیلی چند روز پیش در جشن حافظان جمهوری دینی گفتند: «اگر بخواهم آسیب شناسی از انتخابات داشته باشم، شاید یک ضعف ما این بود که نتوانستیم این اقناع را ایجاد کنیم که گفتمان ‏اسلام، انقلاب و مقاومت می تواند موجب پیشرفت شود، نتوانستیم این را به صورت اقناعی و اثباتی بیان کنیم. این ضعف را ‏باید در مسیر حرکتمان برطرف کنیم.‏»

5.      4.به گمان من دلیل اصلی ناکامی بالا، عدم تولید علم و الگوی مناسب  اسلامی-ایرانی پیشرفت در زمینه های مختلف علوم انسانی و طبیعی برای مراحل اولیه است. در هر حال ما هنوز در شرایط بدر و خیبریم، امیدوارم به مالک نگویند برگردد...

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۹ خرداد ۹۲ ، ۱۰:۰۲
هادی رزمجوئی