نگاهی به مبنای فکری و فلسفی اسلام و غرب نسبت به طبیعت
اسلام تاکید زیادی بر حفظ محیط زیست و تعامل با طبیعت دارد. مدرنیته نیز هر چند مدعی حفظ محیط زیست است ولی خاستگاه فکری و فلسفی آن در برابر طبیعت قرار دارد و دستاوردهای آن نیز به تخریب طبیعت منجر شده است.
حکما و فلاسفه اسلامی نیز عالم طبیعت را به عنوان کتابی سرشار از رموز و اسرار الهی مورد نظر قرار می داند و آن را مرتبه ای از سلسله مراتب کلی وجود می دانستند. با این نگاه سراسر عالم ساخته صانعِ حکیم است. طبیعت موجودی زنده است که میتوان در تعامل با آن و در تعامل با هر شئ حقیقی، با باطن آن ارتباط برقرار کرد و به جای در حجاب بردن طبیعت آن را به انکشاف درآورد تا طبیعت خود رازهای خود را ظاهر سازد ولی با نگاه انسان محور و به عبارت بهتر سوبژکتیو به عالم، طبیعت موجودی مرده و بیجان است که هرگونه دخل و تصرف در آن آزاد است.
آیت الله مصباح یزدی فرمودند: مرحوم علامه طباطبایی و آیت الله
العظمی بهجت از عارف فرزانه آقای قاضی نقل میکردند که ایشان
میفرمودند:
اگر کسی نماز واجبش را اول وقت بخواند و به مقامات عالیه نرسد، مرا لَعن کند! (و یا فرمودند: به صورت من تُف بیاندازد!)
اول وقت، سرّ عظیمی است، (حافظون علی الصلوات) خود یک نکتهای است غیر از (اقیمون الصلاه)! اینکه انسان اهتمام داشته باشد و مقیّد باشد که نماز را اول وقت بخواند، فی حدّ نفسه آثار زیادی دارد ولو حضور قلب هم نباشد!
کتاب اسوه عارفان – ص 87