ترکیب مقدس و زیبای شهدای اخیر از ایران و لبنان در مرز سوریه نشان از وحدت جبهه جهانی اسلام تحت فرمان امام خامنه ای در برابر تمامی کفر ....
سید حسن نصرالله، خطاب به صهیونیستها: «پناهگاه هایتان را آماده کنید»
رحمت خدا و رضوان خدا بر امام بزرگوار که همهى این چیزها را فکر کرد؛ آن چشم تیزبین و روشنبین، آن بصیرت الهى، بدون اینکه درس سیاست در جایى خوانده باشد، از کسى فراگرفته باشد، همهى آن چیزهایى را که در این زمینه لازم بود، از خداى متعال الهام گرفت؛ به آن قلب پاکیزه الهام شد. امام هم بسیج را درست کرد، هم جهت را نشان داد. امام فقط نگفت حرکت کنید، راه بیفتید، احساس مسئولیّت کنید، بسیجى باشید؛ نه، گفت که چه کار کنید. به ما گفت هرچه فریاد دارید بر سر آمریکا بکشید. این یعنى جهت دادن؛ یعنى یاد دادن که چه کار کنید، کدام طرف بروید، کجا را نشانه بگیرید؛ این را به ما یاد داد.
در دوران جنگ، در هشت سال دفاع مقدّس، مکرّر گفت: جنگ در رأس امور است. ماها مسئول بودیم در کشور - بنده رئیسجمهور بودم، یکى دیگر مسئول دیگرى بود - هزار جور کار داشتیم. مأمور و مسئول وقتىکه اینهمه کارهاى اجرایى دوروبرش هست، گاهى غفلت میکند، [امّا] امام راه را نشان داد به همه - به مسئولین، به مردم، به جوانها - [که] جنگ در رأس امور است. همین هم بود. جهت داد به همه که بروید سراغ این کار؛ این مهم است.
در قضیّهى حرکت به سوریّه براى جنگیدن با رژیم اشغالگر قدس که خوشحال بودند جوانهاى ما - دو نفرشان هم پیش من آمدند که هر دو الان جزو شهداى عالىمقام ما هستند - که میخواهند بروند بجنگند. امام مطّلع نبودند؛ بعد که مطّلع شدند، گفتند که راه مبارزهى با اسرائیل از عراق میگذرد؛ جلوى آن را گرفتند. و آنهایى که رفته بودند برگشتند. ببینید؛ این، فهمیدن اولویّتها است، شناختن اولویّتها است. امام راه را، جهت را نشان میداد.
فرمود حفظ نظام از اوجب واجبات یا اوجب واجبات است؛ یعنى همهى مسائل بعدى، فرع این مسئله است. این جهت را به ما نشان داد. ممکن است جنابعالى با رفیقت سرِ یک قضیّهاى کوچک یا بزرگ اختلافِنظر داشته باشید امّا در حفظ نظام، هردو بهقدرِ هم مسئولید.
آنهایى که نفهمیدند این حرف امام را، در یک جاهایى خطاهاى فاحش کردند. امام، جهت را نشان میداد. این مرد بزرگ، اینجورى حرکت میکرد.
بیانات امام خامنه ای در دیدار اعضاى مجمع عالى بسیج مستضعفین ۱۳۹۳/۰۹/۰۶
در سالگرد عملیات غرور آفرین کربلای پنج یاد کنیم همه شهدا را .
شایسته است بزرگان ما وقتی بر کرسی سخن می نشینند دقت لازم را همراه با ریز بینی چاشنی سخنرانی خود کنند .
سخنان ریاست محترم جمهور که در آن به تجمع قدرت و اسلحه اشاره شده و این دو را ، شرط لازم و کافی برای فساد دانستند ، از آن دست سخنانی است که دقت لازم را برای بستن راه سوء استفاده در آن مبذول نداشته اند .
بگذریم ازین که اصل این سخن بسیار قابل بحث است که آیا هر تجمعی از قدرت و اسلحه فساد آورست یا نه ؟ به این فرضیه در مجالی دیگر خواهم پرداخت
سخنان نسنجیده ای که در فرض خیر خواهی نباید درین زمان و مکان انجام میشد ، نقطه شروعی بود برای تهاجمی که از فساد ابوذر و سلمان !!!! شروع شده
و احتمالا سناریویی را بر علیه قدرت نظامی ایران - دستاورد سی سال شهادت و ایثار و غیرت و ملیت - و بخصوص علیه سپاه و بسیج رقم خواهد زد .
عجیب است که حتی مغرض ترین منتقدان داخلی بر نقش بی بدیل این قدرت در رفاه و امنیت و حتی در سنگر های سازندگی اقرار دارند
و عجیب تر اینکه رئیس قوه مجریه با بی دقتی بهانه لازم را برای سناریویی امریکایی صهیونیستی فراهم می کند .
بنزین بر آتش هجوم کاملا روشن و غیر قابل انکار دشمن ، چه توجیهی دارد الا جوگرفتگی و عصبیت ؟؟؟
آیا همه نمی دانیم که مذاکرات و رفاهیات و .... همه بدلیل قدرت بازدارندگی نظامیان ما قابل اجراست ؟
وگرنه حتی کودکان ما هم میدانند که دشمن اگر بتواند در نابودی ما ذره ای درنگ نخواهد کرد .
و من عذر میخواهم ازین همه ناسپاسی و قدر ناشناسی از :
سیصد هزار شهیدی که از همه هستی خود برای امنیت و رفاه ما گذشتند
و از مرزدارانی که جان بر کف خویش نهاده اند
و از سردارانی که سی سال است از زندگی چیزی غیر از اضطراب و خون و دود و باروت ندیده اند
و از امنیتی هایی که شب و روز ندارند
و از بسیجیانی که بدلخوشی رضایت الله ، تنها نیروی رایگان جان بر کف جهان هستند
و از سپاه پاسداران . سپاهی که امام فرمودند و همه میدانند و آنان که نمی دانستند حال دیگر فهمیده اند : اگر سپاه نبود کشور نبود
عذر میخواهم برادرانم و خواهرانم .
جایزه ندادیم . تقدیری نکردیم . الگویتان نساختیم . فراموشتان کردیم . ناصوابان شهوت مدار شهرت طلب ناچیز را بر قله های افتخار نشاندیم . میلیاردهای بیت المال را هزینه کوچکان خود محور جامعه کردیم ...
اینها بماند . فاسدتان هم خطاب کردیم .
بجای همه ساکتان این توطئه جدید من عذر میخواهم .
خدا این ناسپاسی را بر ما ببخشاید و خرده نگیرد که :
لئن کفرتم ان عذابی لشدید
متن و صوت سخنرانی اخیر حقیر بعنوان پدافند غیر عامل - قسمت 21 - را ببینید . قسمت اخر که به توانمندی نظامیان می پردازد مکمل این پست است
همین !!!!
Around 20 million pilgrims from all over the world have gathered in Iraq’s holy city of Karbala to attend the mourning ceremonies marking Arbaeen, the 40th day after the anniversary of martyrdom of the third Shiite Imam.
Arbaeen is the 40th day after Ashura in which Imam Hussein (as) and his companions martyred. In Arbaein, due to some historical documents, Imam Sajjad (AS), Hazrat Zeinab (the sister of Imam Hussein), and some other relatives of the Imam, came back to Karbala and mourned for Imam and other martyrs of the Ashura.
امام خامنه ای:
شروع جاذبهی مغناطیس حسینی، در روز اربعین است. این همان مغناطیسی است که امروز هم با گذشت قرنهای متمادی، در دل من و شماست. کسانی که معرفت به اهلبیت دارند، عشق و شور به کربلا همیشه در دلشان زنده است. این از آن روز شروع شده است. عشق به تربت حسینی و به مرقد سرور شهیدان - سیدالشهداء.
چه آمدن خاندان پیغمبر در روز اربعین به کربلا - که بعضی روایت کردهاند - درست باشد یا درست نباشد، ظاهراً در این تردیدی نیست که جابربنعبداللَّه انصاری به همراه یکی از بزرگان تابعین - که نام او را بعضی عطیه گفتهاند، بعضی عطاء گفتهاند و احتمال دارد عطیةبنحارث کوفی حمدانی باشد؛ بههرحال یکی از بزرگان تابعین است که در کوفه ساکن بوده - این راه را طی کردند و در این روز بر سر مزار شهید کربلا حاضر شدند. شروع جاذبهی مغناطیس حسینی، در روز اربعین است. جابربنعبداللَّه را از مدینه بلند میکند و به کربلا میکشد.
جابربنعبداللَّه جزو مجاهدین صدر اول است؛ از اصحاب بدر است؛ یعنی قبل از ولادت امام حسین، جابربنعبداللَّه، در خدمت پیغمبر بوده و در کنار او جهاد کرده است. کودکی، ولادت و نشو و نمای حسینبنعلی (علیهالسّلام) را به چشم خود دیده است. جابربنعبداللَّه به طور حتم بارها دیده بود که پیغمبر اکرم، حسینبنعلی را در آغوش میگرفت، چشمهای او را میبوسید، صورت او را میبوسید، پیغمبر به دست خود در دهان حسینبنعلی غذا میگذاشت و به او آب میداد؛ اینها را به احتمال زیاد جابربنعبداللَّه به چشم خود دیده بود. جابربنعبداللَّه به طور حتم از پیغمبر به گوش خودش شنیده باشد که حسن و حسین سرور جوانان اهل بهشتاند. بعدها هم بعد از پیغمبر، موقعیت امام حسین، شخصیت امام حسین - چه در زمان خلفاء، چه در زمان امیرالمؤمنین، چه در مدینه و چه در کوفه - اینها همه جلو چشم جابربنعبداللَّه انصاری است. حالا جابر شنیده است که حسینبنعلی را به شهادت رساندهاند. جگرگوشهی پیغمبر را با لب تشنه شهید کردهاند. از مدینه راه افتاده است؛ از کوفه، عطیّه با او همراه شده است. عطیه روایت میکند که: «جابربنعبداللَّه به کنار شط فرات آمد، آنجا غسل کرد، جامهی سفید و تمیز پوشید و بعد با گامهای آهسته، با احترام به سمت قبر امام حسین (علیهالسّلام) روانه شد. آن روایتی که من دیدم اینطور است، میگوید: وقتی به قبر رسید، سه مرتبه با صدای بلند گفت: «اللَّه اکبر، اللَّه اکبر، اللَّه اکبر»؛ یعنی وقتی که میبیند که چطور آن جگرگوشهی پیغمبر و زهرا را، دست غارتگر شهواتِ طغیانگران، اینطور با مظلومیت به شهادت رسانده، تکبیر میگوید. بعد میگوید: از کثرت اندوه، جابربنعبداللَّه روی قبر امام حسین از حال رفت، غش کرد و افتاد. نمیدانیم چه گذشته است، اما در این روایت میگوید، وقتی به هوش آمد، شروع کرد با امام حسین صحبت کردن: «السّلام علیکم یا آل اللَّه، السّلام علیکم یا صفوة اللَّه». ای حسین مظلوم! این حسین شهید! ما هم امروز در اول این سال نو، از اعماق وجودمان عرض میکنیم: «السّلام علیک یا اباعبداللَّه، السّلام علی الحسین الشهید». شهادت تو، جهاد تو و ایستادگی تو، اسلام را رونق داد و دین پیامبر را جان تازه بخشید. اگر آن شهادت نبود، از دین پیغمبر چیزی باقی نمیماند. امروز دلهای ما هم مشتاق حسینبنعلی (علیهالسّلام) و آن ضریح شش گوشه و آن قبر مطهر است. ما هم گرچه دوریم، ولی به یاد حسینبنعلی و به عشق او سخن میگوییم. ما با خودمان عهد کردهایم و عهد میکنیم که یاد حسین، نام حسین و راه حسین را هرگز از زندگی خودمان جدا نکنیم. همهی ملت ما، همهی کشور ما، همهی شیعیان عالم و بلکه همهی آزادگان در سرتاسر جهان، یک چنین احساسی نسبت به حسینبنعلی (علیهالسّلام) دارند.
سید علی حسینی خامنه ای- یک فروردین 1385